جدول جو
جدول جو

معنی انفزار - جستجوی لغت در جدول جو

انفزار
(اِ تِ)
پاره گردیدن جامه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شکافته شدن و پاره پاره شدن و کهنه شدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

واکنش شیمیایی بسیار سریع که ضمن آن مقادیر زیادی گاز و گرما تولید می شود، روان شدن آب، شکافته شدن، سپیده دم شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انفطار
تصویر انفطار
هشتاد و دومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۹ آیه، انفطرت، شکافته شدن، شکاف خوردن، شکافتگی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ لَ)
گشاده شدن دهان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). دهن واشدن. (مصادر زوزنی) ، گیاه. (منتهی الارب). گیاه و کلأ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ فَ / فِ)
شهری از نواحی سیستان از جهت هرات و بدان منسوبست ابوالقاسم منصور بن احمد بن الفضل بن نصر بن عصام الاسفزاری المنهاجی. (معجم البلدان). اسفزار شهری وسط است وچند پاره دیه توابع دارد و باغستان بسیار و میوه و انگور و انار آن فراوان باشد و در صورالاقالیم گوید اهل آنجا سنی شافعی مذهب اند و در دین متعصب. (نزهه القلوب چ بریل 1331 هجری قمری مقالۀ 3 ص 152 و 178). در زمان سلجوقیان این قصبه سمت مرکز ایالتی را داشت و شهاب الدین غوری، برادرزادۀ خود غیاث الدین محمود را بولایت این ناحیت منصوب ساخته بود و مسقطالرأس بعض مشاهیر است. (قاموس الاعلام ترکی). از توابع شهر هرات است، بیست پاره قریۀ آباد دارد و مسکن جماعت ابدالی ازقوم افاغنه است. (انجمن آرای ناصری). رجوع بتاریخ بیهقی چ ادیب ص 120 و فهرست لباب الالباب ج 1 و فهرست تاریخ سیستان و فهرست ذیل جامع التواریخ رشیدی و فهرست ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 195، 197 و فهرست تاریخ مغول ص 367، 377، 378 و رجوع به اسبزار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
برگردیدن آب دریا و آداک پیدا شدن در دریا. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ فِ)
سورۀ هشتاد ودوم قرآن، مکی و دارای نوزده آیه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از انفغار
تصویر انفغار
گشودگی لبان، شکفتن
فرهنگ لغت هوشیار
شکافتن شکافتگی آغاز رویش شکاف خوردن بر خود شکافتن کافتن کفتن، شکاف خوردگی شکافتگی
فرهنگ لغت هوشیار
سپید گردیدن آخر شب، روشن شدن صبح، رسیدن بلاها از هر سو، ترکیدن بمب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
((اِ فِ))
سپیده دم شدن، روان شدن آب، ترکیدن و باز شدن سر چیزی، ترکیدن بمب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفطار
تصویر انفطار
((اِ فِ))
شکاف خوردن، شکاف خوردگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
پکش، پکیدن، تراکش، ترکش، ترکیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
انفجارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
Deflation, Detonation, Outburst
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
déflation, détonation, explosion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
物価の引き下げ , 爆発
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
افراطیت , دھماکہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
মুদ্রাস্ফীতি , বিস্ফোরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
kupungua kwa bei, mlipuko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
enflasyon düşüşü, patlama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
디플레이션 , 폭발
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflasi, ledakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
אינפלציה , פיצוץ , פִּרצוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
मूल्य-संकोचन , विस्फोट , उभार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
เงินเฟ้อ , การระเบิด , การปะทุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflatie, detonatie, uitbarsting
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflazione, detonazione, scoppio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflação, detonação, explosão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
膨胀 , 爆炸 , 爆发
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflacja, detonacja, wybuch
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
дефляція , вибух
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
Deflation, Detonation, Ausbruch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
дефляция , взрыв , вспышка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflación, detonación, arrebato
دیکشنری فارسی به اسپانیایی