جدول جو
جدول جو

معنی انفراد - جستجوی لغت در جدول جو

انفراد
یگانه شدن و تنها گردیدن، تنها شدن، وحدت، یکتائی، تفرد
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
فرهنگ لغت هوشیار
انفراد
یگانه شدن، تنها شدن، تنهایی، تنها کاری کردن
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
فرهنگ فارسی عمید
انفراد
((اِ فِ))
تنها شدن، تنها کاری کردن، یگانگی، تنهایی
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انفرادی
تصویر انفرادی
تنهایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفرادی
تصویر انفرادی
تکی اوازیک منسوب به انفراد فردی مقابل جمعی: زندگی انفرادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفرادات
تصویر انفرادات
جمع انفراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحراد
تصویر انحراد
فرود افتادن: ستاره تنها شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجراد
تصویر انجراد
برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصاد
تصویر انفصاد
روان شدن چون خون، ترک خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفساد
تصویر انفساد
تباه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراق
تصویر انفراق
جدا گشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
رخنه یافتن، شکافته شدن، بی اندوهی گشاده دلی، رهایی بی اندوه شدن، وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراء
تصویر انفراء
ترکیدن باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراج
تصویر انفراج
رخنه و شکاف شکاف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انفراج
تصویر انفراج
((اِ فِ))
بی اندوه شدن، وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراد
تصویر افراد
کسان، همگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراد
تصویر افراد
جمع فرد، تنها و طاق و ضد زوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفاد
تصویر انفاد
نابود گردانیدن، نیست کردن، بی مال گشتن، به پایان رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفاد
تصویر انفاد
نابود کردن، نیست کردن، تمام کردن، به آخر رساندن، به پایان رسیدن، سپری گشتن، بی توشه شدن، فرستادن، روانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراد
تصویر افراد
فردها، یگانه ها، بی همتاها، بی نظیرها، انسان ها، شخص ها، تک ها، تنهاها، خالی ها، جمع واژۀ فرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراد
تصویر افراد
((اَ))
جمع فرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراد
تصویر افراد
((اِ))
یکی کردن، جدا کردن، تنها به کاری روی آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفاد
تصویر انفاد
((اِ))
نابود کردن، به پایان رسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتراد
تصویر ابتراد
آب سرد آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تک نشینی جدا نشینی، یکه گزینی، تک کاری به تنهایی کارکردن تنها شدن بچیزی تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهایی خواستن خواستار تنهایی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسفرود
تصویر اسفرود
سنگ خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسفراج
تصویر اسفراج
یونانی تازی شده مارچوبه مارچوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
پکش، پکیدن، تراکش، ترکش، ترکیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انعقاد
تصویر انعقاد
بستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انصراف
تصویر انصراف
برگشت، چشم پوشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انسداد
تصویر انسداد
بسته شدن، بندش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انحراف
تصویر انحراف
کژدیسگی، لغزش، کجروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انجماد
تصویر انجماد
بستناکی، یخ زدن، بستانکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
فرهنگ واژه فارسی سره