سپید گردیدن آخر شب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست گردیدن دوش و زایل گشتن آن از جای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). سست شدن دوش. (تاج المصادر بیهقی) ، خرد شدن. ریزریز شدن. از پوست برآمدن. از پوست برهنه شدن: و هو لین جداًو ینفرک بالاصابع. (ابن البیطار از یادداشت مؤلف)
سپید گردیدن آخر شب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست گردیدن دوش و زایل گشتن آن از جای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). سست شدن دوش. (تاج المصادر بیهقی) ، خرد شدن. ریزریز شدن. از پوست برآمدن. از پوست برهنه شدن: و هو لین جداًو ینفرک بالاصابع. (ابن البیطار از یادداشت مؤلف)