جدول جو
جدول جو

معنی انطلیسون - جستجوی لغت در جدول جو

انطلیسون
قوس قزح. آزفنداک. آفنداک. نوشه. تیراژه. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. سریر. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف). توسه. رخش. کمان رستم. سد کیس. قالیچۀ فاطمه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به انطلیون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغلیسون
تصویر اغلیسون
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، نوسه، تویه، توبه، آفنداک، شدکیس، آژفنداک، آلیسا، سویسه، آزفنداک، آدینده، ترسه، تیراژی، سرکیس، نوس، نوشه، ایرسا، سدکیس، رخش، قوس و قزح، کرکم، تربسه، تربیسه، سرگیس، تیراژه، درونه، سرویسه، کلکم، قزح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگلیون
تصویر انگلیون
انجیل، برای مثال او بیان می کرد با ایشان به راز / سرّ انگلیون و زنّار و نماز (مولوی - ۴۹) ، کنایه از دیبای هفت رنگ، ارژنگ، برای مثال به طغرا برکشد صورت به سان نقش چینستان / به دفتر برکشد جدول به سان صحف انگلیون (امیرمعزی - ۵۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیسون
تصویر انیسون
گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگ های باریک خوش بو شبیه شبت، گل های سفید و چتری، تخم های ریز، سبز رنگ و معطر، جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال می شود، در نفخ معده، دل درد، سوء هضم، تشنج، ضعف قوای دماغی، درد سینه و بواسیر نافع است، بادیان رومی، رازیانۀ رومی، زیرۀ رومی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ طَ)
بلغت یونانی قوس قزح را گویند که کمان شیطان باشد. (برهان قاطع) (از آنندراج). قوس قزح. آژفنداک. (ناظم الاطباء). آدینده. (یادداشت مؤلف). و رجوع به انطلیسون و قوس قزح و دیگر مترادفات کلمه شود، سخت آزمند شدن مرد و زن بجماع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شبق. (بحر الجواهر). سخت آزمند شدن مرد و زن به آرمیدن با جفت. آرزومند جماع شدن. (یادداشت مؤلف) ، باز و فراز کردن ستور ماده فرج را از غایت اشتهای فحل. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ دُ / دَ لُ سی یو)
اندلسی ها:الخلفاء الاندلسیون، خلیفه های اموی اندلس. (از نقودالعربیه ص 131). رجوع به اندلس و امویان اندلس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
نام کتاب نصاری. انجیل عیسی. (از برهان قاطع). کتاب ترسایان. (صحاح الفرس) :
معجزات و حکمت عیسی بانگلیون در است
او بنوک کلک در سطری ده انگلیون کند.
قطران.
تا دم عیسی چلیپا گرشد اکنون بلبلان
بهر انگلیون سراییدن بترسایی شدند.
سنایی (از فرهنگ سروری).
صد هزاران مرد ترسا سوی او
اندک اندک جمع شد در کوی او
او بیان می کرد با ایشان براز
سرانگلیون و زنار و نماز.
مولوی.
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
جامۀ هفت رنگ. (غیاث اللغات). جامۀ هفت رنگ. دیبای هفت رنگ. (انجمن آرا) (آنندراج). چون مسیحیان شرقی انجیل را در قماش ابریشمین و ملون می پیچیده اند از اینرو آن را نیز انگلیون گفته اند. (فرهنگ فارسی معین) :
پشم است و می نمایدت انگلیون
شکر نماید او بتوشبیارش.
ناصرخسرو.
کشد بساط چمن ازبرای مجلس شاه
بهر بهاری فرّاش باغ انگلیون.
شمس فخری (از فرهنگ سروری).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
نام پرنده ای که رنگش هر بار که در آب غوطه زند برنگی دیگر نماید. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گیاهی که دانه های بسیار معطری دارد ولی با دانه های رازیانه غالباً مخلوط میشود. دانه های رازیانه دارای هشت شیار و دانه های انیسون که معمولاًآن را بادیان رومی میگویند دارای ده شیارند (بادیان ختایی غیر از آن است). (گیاه شناسی گل گلاب ص 235). بذررازیانۀ رومی است و در آن حلاوت است و گرمتر است ازنبطی. (قانون بوعلی سینا کتاب دوم چ تهران ص 154). بادیان رومی. (نزهه القلوب). قسمی از بادیان رومی که زنبان و زنپان (زنیان) نیز گویند. (ناظم الاطباء). و آن را بعربی حلوه خوانند. (آنندراج). کمون الحلو. (منتهی الارب). و رجوع به دزی ج 1 ص 43 و تذکرۀ ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و نیز رجوع به رازیانه شود، ظاهراً به معنی فضله و پیخال مرغان شکاری و بالخصوص باز. فضلۀ مرغان شکاری را اهار گویند. (از بازنامۀ نسوی) : وچون به وقت برخاستن اهار نکند نقصانی پدید آید. (نوروزنامه ص 98)
مقاومت و اعتراض.
لغت نامه دهخدا
تصویری از انطلیون
تصویر انطلیون
یونانی ک آژفنداک (قوس و قزح)
فرهنگ لغت هوشیار
انجیل: انجیل انگلیون، چون مسیحیان شرقی انجیل را در قماش ابریشمین و ملون می پیچیده اند ازینرو آن قماش را نیز انگلیون گفته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیسون
تصویر الیسون
لاتینی سنبل زرد از گیاهان (سنبل و زمبل پارسی است) سنبل زرد
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده رازیانه رومی ازگیاهان گیاهی از تیره چتریان که یکساله است و ارتفاعش تا 50 سانتیمتر میرسد. برگهایش بشکل شبت و گلهایش چتری و میوه اش کوچک است و عطر تندی دارد رازیانج شامی بادیان رومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگلیون
تصویر انگلیون
((اَ گِ))
انجیل، نوعی پارچه ابریشمین که انجیل را در آن می پیچیدند
فرهنگ فارسی معین
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی