جدول جو
جدول جو

معنی انسیاغ - جستجوی لغت در جدول جو

انسیاغ(اِ)
بگلو فروشدن. (تاج المصادر بیهقی نسخۀخطی کتاب خانه لغت نامه ورق 231 ب) (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندیان
تصویر اندیان
(پسرانه)
در بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انتیاب
تصویر انتیاب
پیاپی آمدن، پی در پی رسیدن، پیاپی آمدن کاری یا پیشامدی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
رفتن آب به هر سوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). روان شدن و پراکنده شدن آب و سراب بر روی زمین. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
برگ آوردن نهال خرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ مِءْ)
فراهم آمدن شیر در اطراف پستان. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). روان و جاری شدن شیر بدون دوشیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بشتاب رفتن مار و آنچه بدان ماند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تند رفتن. رفتن مار و تدافع نمودن در رفتن. (از اقرب الموارد). رفتن آب و مار و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی نسخۀخطی کتاب خانه لغت نامه ورق 231 الف). رفتن آب و آنچه بدان ماند. (مصادر زوزنی). خزیدن. رفتن آب. رفتن مار. (یادداشت مؤلف) ، مولد و دارای قوه ایجاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
فراخ و گشاده شدن دل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یقال: انساح باله. (ناظم الاطباء). فراخ شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رانده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
آماده شدن.
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
میل کردن بطرف دیگر از جانب حق و اعتدال. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
طایفه ای از مردم قزوین که بنا بقول حمدالله مستوفی اصلشان از نسل انس بن مالک بوده است. (تاریخ گزیده چ لندن ص 847) (از سعدی تا جامی ص 113) ، خلاصی یافتن. (ناظم الاطباء). به شتاب رهایی یافتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انحیاش
تصویر انحیاش
دل زدگی، ترنجیدگی - انقباض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیاص
تصویر اندیاص
آزار رسانی، بیرون رفتن، از دست افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران، وخشوران، پیغمبران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبیاع
تصویر انبیاع
سرازیر شدن خوی (عرق)، مس مس کردن در خرید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتیاب
تصویر انتیاب
پی در پی رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتیاش
تصویر انتیاش
دست ناویدن، گرفتن، آورد و برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتیاط
تصویر انتیاط
درآویخته شدن در آویزیدن، دور گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتیاق
تصویر انتیاق
برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گردآمدن، گرایش گروش، کرانجیگری (بی طرفی) گرد آمدن پیوسته شدن، گراییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبزاغ
تصویر انبزاغ
رسیدن نوبهار، روانه شدن اسپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انخیاس
تصویر انخیاس
کوس بستن باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثیان
تصویر انثیان
دو گوش دوخایه (بیضه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقسیان
تصویر اقسیان
یونانی نیلو پردشتی از گیاهان نیلوفر صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انصیاغ
تصویر انصیاغ
آماده شدن، در تبنگ (قالب) ریخته شدن، تبنگاندن (تبنگ قالب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسیاق
تصویر انسیاق
رانده شدن، روان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاغ
تصویر ارتیاغ
خواستن، شکارجستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسیاح
تصویر انسیاح
فراخ و گشاد شدن دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انساغ
تصویر انساغ
جوانه ردن از بن، به تازیانه خستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسیاء
تصویر انسیاء
رگ کردن پستان روان شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیاح
تصویر اندیاح
کلان شکمی، شکم افتادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحیاز
تصویر انحیاز
((اِ))
گرد آمدن، پیوسته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
پیغمبران، پیامبران
فرهنگ واژه فارسی سره