جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با انحیاز

انحیاز

انحیاز
گردآمدن، گرایش گروش، کرانجیگری (بی طرفی) گرد آمدن پیوسته شدن، گراییدن
فرهنگ لغت هوشیار

انحیاز

انحیاز
برگشتن از چیزی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: انحاز عنه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

انحجاز

انحجاز
بازایستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). واداشته شدن. (تاج المصادر بیهقی). باز واداشته شدن. (مصادر زوزنی). امتناع. (از اقرب الموارد) ، منبسط گردیدن. فراخ شدن شکم و کفیدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فراخ و متسع شدن شکم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

انحیاص

انحیاص
بگشتن و بیکسو شدن از چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برگشتن و میل کردن. (از اقرب الموارد). یقال: انحاص عنه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، برکنده گشتن خرمابن. (از ناظم الاطباء). برکنده گشتن نخل. (از منتهی الارب) (آنندراج). برکنده شدن درخت خرما. (از اقرب الموارد). یقال: انخفعت النخله. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، کافته گردیدن شش. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شکافته شدن ریه. (از اقرب الموارد). یقال:انخفعت الرئه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

انمیاز

انمیاز
جدا گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جدا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، فشارده شدن خرما. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

انفیاز

انفیاز
تنها شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). انفراد. (از اقرب الموارد) ، گوش فراداشتن. (یادداشت مؤلف) : انقه لی سمعک (بصیغۀ امر) ، گوش دار و بشنو سخن مرا. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

انحاز

انحاز
خداوند شتران ناحز گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). و ناحز شتر سخت سرفه و نحاززده باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا