- انسداد
- بسته شدن، بندش
معنی انسداد - جستجوی لغت در جدول جو
- انسداد
- بسته شدن، بند گردیدن
- انسداد
- بسته شدن، بند شدن، بند آمدن، در پزشکی بسته شدن و گرفتگی مجازی بدن
- انسداد ((اِ س ِ))
- بسته شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهبود زخم ریش بهی
فرو هشته شدن جامه، فرو هشته شدن موی، آویخته شدن، فروهشته شدن (جامه موی)
مدام رفتن، شتافتن
گستردن پهناوری
بر پشت افتادن
شکستگی، ویرانی فرو ریختن
فروهشته شدن به طرف پایین
راستگری واداشتن
مانند و همتا
ندها، عودها، عنبرها، جمع واژۀ ند
جمع ندّ، مثل، مانند، همتا
خشم گرفتن
رد شدن، بر گشتن از دین
شتافتن
درد چشم، بدرد آمدن چشم
راست شدن استوار گردیدن
سیاه بودن، سیاه رنگی
استوار وقوی شدن
هماهنگی
بستناکی، یخ زدن، بستانکی
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
راستا
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
به درازا شکافتن، جدا کردن، نیک اندیشیدن بازشناختن
دراز و کشیده شدن، طول مد وکشش، کشیدگی و درازی
به گونه رمن پراکندگان
مرداد
فرود افتادن: ستاره تنها شدن
آماسیدن پوست فرود آمدن روان شدن پایین آمدن فرو شدن فرود آمدن بنشیب آمدن، فرود آمدگی
فسردن بسته شدن ماسیدن هسیرش: تنها برای آب یخ بستن افسردن بسته شدن جامد گردیدن