جدول جو
جدول جو

معنی انسبات - جستجوی لغت در جدول جو

انسبات
(اِ)
دراز گردیدن.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انبات
تصویر انبات
رویانیدن، روییدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
ذوب شدن نقره. (ناظم الاطباء). گداخته شدن زر و جز آن و ریخته شدن در قالب. (از اقرب الموارد). گداخته شدن زر و نقره و دیگر فلزات. (غیاث اللغات) (آنندراج) : و اوقدوا ناراً فانسبکت الفضه. (اخبار الصین و الهند ص 5 از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پوست باز شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انسلاخ. (از اقرب الموارد). از چیزی بیرون آمدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(اَ سِ)
جمع واژۀ نسیب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ)
بی خبر و بر غفلت بیرون رفتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بدون اطلاع دادن و پنهانی بیرون رفتن. (از اقرب الموارد). جیم شدن. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(اِمْ)
روییدگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رستن گیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رستن. (مصادر زوزنی). برستن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
(گِرْ یَ / یِ وَ)
به شنبه درآمدن جهودان. (منتهی الارب). شنبهی کردن جهودان. در شنبه شدن جهودان. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
تصویری از انتبال
تصویر انتبال
کشتن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتصات
تصویر انتصات
خاموش بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتسابات
تصویر انتسابات
جمع انتساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحات
تصویر انتحات
تراشیدن تراشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباه
تصویر انتباه
آگاه شدن، دانا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتبار
تصویر انتبار
بریدگی، بی فرزندی، دویدن بر تخت رفتن آبله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباک
تصویر انتباک
برکنده شدن بریده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبثات
تصویر انبثات
پراکنده شدن چون پیام چون گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباذ
تصویر انتباذ
یکسو شدن کناره گزیدن، بر خود پیچیدن، می خرما ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباج
تصویر انتباج
بر آماسیدن استخوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباث
تصویر انتباث
کاویدن به دست، آشکار کردن پنهان، دامن بر چیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتعات
تصویر انتعات
زاب بر شمردن (زاب صفت) ستودن گرامی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطبات
تصویر اضطبات
به پنجه بر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
از سنسکریت، جمع انبج، نغزک ها انبه ها جمع انبج. انبه ها، بمطلق اشیایی که با عسل مربا سازند اطلاق کنند بطوری که انبجات و مربیات مترادف محسوب شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبساس
تصویر انبساس
پراکنده شدن، رفتن آب به زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبساط
تصویر انبساط
گسترده و پهناور گردیدن، انتشار، گسترده، گشاده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده انگبار از گیاهان دارویی درست گردیدن نیکو شدن گیاهی از تیره ترشکها که ریشه اش دور خویش پیچیده و در تداوی بعنوان قابض بکار رود انارف برسیان دارو پرشیان دارو
فرهنگ لغت هوشیار
آب و گداخته شدن گداختگی گداخته شدن: زر و سیم و دیگر توپال ها گداخته شدن ذوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
رویاندن، رستن فروماندن در راه، واپس ماندن از کاروان، بریده شدن رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
آسودگی آسودن، شنبگی که یهودان آیین شنبه را پاس دارند، خوابزمستانی زمخواب، جمع سبت، آسایش ها، روزگاران، شنبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسجام
تصویر انسجام
روان شدن اشک، ریخته شدن آب و اشک، نظم و ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبات
تصویر انبات
((اِ))
رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انسباک
تصویر انسباک
((اِ س ِ))
گداخته شدن، ذوب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبساط
تصویر انبساط
گسترده شدن، گستردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انسجام
تصویر انسجام
هماهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انباشت
تصویر انباشت
تکاثر، تراکم
فرهنگ واژه فارسی سره