جدول جو
جدول جو

معنی انزواء - جستجوی لغت در جدول جو

انزواء
(اِ)
دور شدن و زاویه گرفتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یک سو شدن و فراهم آمدن و گوشه گرفتن. (آنندراج). واهم آمدن و بیکسو شدن. (تاج المصادر بیهقی). زاویه گرفتن. (از اقرب الموارد). بیکسوی شدن. (مجمل اللغه).
لغت نامه دهخدا
انزواء
باخویشی گوشه گرفتن، گوشه گیری، گوشه نشینی، یک سو شدن، ترنجیدن پوست از آتش، به هم پیوستن، گوشه گیر شدن، کناره گیری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
انزواء
گوشه گرفتن، کناره رفتن، گوشه گیری، گوشه نشینی
تصویری از انزواء
تصویر انزواء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انزوا
تصویر انزوا
گوشه گرفتن، گوشه گیر شدن، کناره گیری کردن، گوشه نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ عَ)
بریان شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ رَ)
افتادن.
لغت نامه دهخدا
(یَ اَ)
در شهرت و بلا افتاده خوار گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
آهنگ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نیت کردن. (تاج المصادر بیهقی). قصد کردن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نوردیده گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درنوردیده شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پیچیدن. نوردیده شدن. درنوشته شدن. پیچیده شدن. لوله شدن. (یادداشت مؤلف).
- انطواء بعض بر بعض، بهم پیچیدن. التفاف. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
مایل شدن بسوی چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن بسوی چیزی. (از اقرب الموارد). گرد آمدن. جمع شدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
خمیدن و پیچیدن و میل کردن. (از ناظم الاطباء). افتادن و خمیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
خمیدن و پیچیده شدن کمان و حلقۀبینی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). انعطاف. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
راس گری (راس سفر) بسیار راسی، هسته دار شدن، روا کردن نیاز، فربه گرداندن جمع نوع سقوط ستاره یکی از منازل بیست و هشت گانه و طلوع رقیب آن از مشرق. توضیح تازیان می پنداشتند که هر گاه ستاره ای از منزلی ساقط شود و ستاره دیگر در مقابل طلوع کند ناچار باران و باد و گرما و یا سرما خواهد آمد. یا علم انواء. یکی از علوم عهد جاهلیت عرب بود هوا شناسی از روی سقوط ستاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزاء
تصویر انزاء
بر جهانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
گوشه گرفتن گوشه گیر شدن کناره گیری کردن، گوشه گیری گوشه نشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انضواء
تصویر انضواء
گراییدن پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
در برگیری، چنبر زدن، در نور دیدگی به پایان رسیدن، تک و تنهایی نوردیده شدن پیچیده شدن نوشته شدن طی شدن، در برداشتن حاوی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتواء
تصویر انتواء
روا کردن نیاز، ماندگار شدن، آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشواء
تصویر انشواء
آفریدن، سخن نوشتن، بریان شدن، کباب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انطواء
تصویر انطواء
((اِ طِ))
پیچیده شدن، نوشته شدن، دربرداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انواء
تصویر انواء
جمع نوء، سقوط ستاره یکی از منازل بیست و هشت گانه و طلوع رقیب آن از مشرق. تازیان می پنداشتند که هرگاه ستاره ای از منزلی ساقط شود و ستاره دیگر در مقابل آن طلوع کند، ناچار باران و باد و گرما و یا سرما خواهد آمد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
گوشه گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
Recluse, Seclusion, Isolation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
isolement, ermite
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
isolamento, eremita
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
การแยกตัว , ผู้โดดเดี่ยว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
isolatie, kluizenaar, afzondering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
aislamiento, ermitaño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
Isolation, Einsiedler, Abgeschiedenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
isolamento, eremita, reclusão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
隔离 , 隐士 , 隐居
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
izolacja, pustelnik, odosobnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
ізоляція , відлюдник , усамітнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
изоляция , отшельник , уединение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انزوا
تصویر انزوا
isolasi, pertapa, pengasingan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی