جدول جو
جدول جو

معنی اندیال - جستجوی لغت در جدول جو

اندیال
(اِ دِ)
از جایی بجایی شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). از جایی بجایی نقل کردن. (تاج المصادر بیهقی). یقال: اندال القوم. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندیان
تصویر اندیان
(پسرانه)
در بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اندمال
تصویر اندمال
خوب شدن و بهبود یافتن زخم و جراحت
فرهنگ فارسی عمید
(اِ دِ)
بیرون رفتن و افتادن از دست. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). از دست بیرون آمدن. (از اقرب الموارد). یقال: انداص الشی ٔ. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اَدْ)
در درشکه، لیس. پردۀ چرمین درشکه و جز آن که بر روی پایها کشند حفظ از سرما یا برف و باران را
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
پیش آمدن کسی را به دشنام و ضرب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
فروریخته شدن خاک و ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ریخته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
زایل شدن. یقال زلته فانزال. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
دمیده گردیدن. (یادداشت مؤلف). دمیده گردیدن شکم. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انتفاخ. (از اقرب الموارد). یقال: انداق بطنه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
به شدن و نیکو گردیدن ریش. (ناظم الاطباء). به شدن زخم و جراحت. (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به شدن. بهبود یافتن (زخم). سر بهم آوردن (جراحت). (فرهنگ فارسی معین). بهتر شدن خستگی و ریش. مندمل شدن قرحه. جوش خوردن. (یادداشت مؤلف) ، اندمل الجرح، به شد و نیکو گردید. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
برآمدن شکم. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برآمدن و فروهشته شدن شکم. (از اقرب الموارد). کلان شدن شکم و فروهشته گردیدن آن. (آنندراج). یقال: انداح بطنه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
کوفته شدن خرمن. (تاج المصادر بیهقی). کوفته شدن غله برای باد دادن. (ناظم الاطباء) ، آنکه همواره خیالات فاسد در سر پروراند. خیالاتی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
راه یافتن و توفیق راست کردن. (ناظم الاطباء). راه و توفیق راست کرداری یافتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). مطاوع دل ّ کند. (از اقرب الموارد). یقال: دله علیه و اندل. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
دور کردن از جای. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
درآمدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). غیرفصیح است و جز در شعر نیامده. (از اقرب الموارد) ، در میان نهادن. درمیان گذاشتن: صلح فرونهادندو سوگندان مغلظه اندرمیان کردند. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
فروگرفتن مردم از هر جانب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). ریخته شدن از هر طرف بر کسی. (از اقرب الموارد). فراهاریده شدن مردم از هر جای. (تاج المصادر بیهقی نسخۀ خطی کتابخانه لغت نامه ورق 232ب).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گرد برآمدن و بالا برآمدن خاک. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بلند و پراکنده شدن غبار. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشتیال
تصویر اشتیال
پرخاشیدن (پرخاش تعرض) آفندیدن (آفند تعرض)، دشنام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
یکباره برداشتن ازدواج جفت جویی زناشویی شوهر کردن زن گرفتن پیوند دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیاد
تصویر ازدیاد
افزایش یافتن، زیاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیان
تصویر ازدیان
آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیال
تصویر احتیال
حیله ومکر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
بزرگ منشی و گردنکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندخال
تصویر اندخال
درآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
روسی پتو، جاجیم (در آن خواب افزار پیچند) پتو مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آنرا در آن بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیاص
تصویر اندیاص
آزار رسانی، بیرون رفتن، از دست افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیاح
تصویر اندیاح
کلان شکمی، شکم افتادگی
فرهنگ لغت هوشیار
سر به هم آوردن زخم، به شدن بهبودی یافتن به شدنبهبود یافتن (زخم) سر بهم آوردن (جراحت)، بهبود سر بهم آوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیال
تصویر ازدیال
دورکردن از جایی دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادیال
تصویر ادیال
پتو، مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آن را در آن بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندمال
تصویر اندمال
((اِ دِ))
بهتر شدن، بهبود یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابدیات
تصویر ابدیات
پایندگی ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
پیغمبران، پیامبران
فرهنگ واژه فارسی سره
سربالایی
فرهنگ گویش مازندرانی