اندخسیدن پناه گرفتن، پناهنده شدن، پناه بردن ادامه... پناه گرفتن، پناهنده شدن، پناه بردن تصویر اندخسیدن فرهنگ فارسی عمید
اندخسیدن(کَ / کِ شُ قَ رَ تَ) حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). ادامه... حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). لغت نامه دهخدا
اندخسیدن پشتیبانی کردن، پناه گرفتن ادامه... پشتیبانی کردن، پناه گرفتن تصویر اندخسیدن فرهنگ لغت هوشیار
اندخسیدن((اَ دَ دَ)) پناه دادن، پشتیبانی کردن، پناه گرفتن ادامه... پناه دادن، پشتیبانی کردن، پناه گرفتن تصویر اندخسیدن فرهنگ فارسی معین