- انجمن
- هیات، مجلس
معنی انجمن - جستجوی لغت در جدول جو
- انجمن
- هم بود
- انجمن
- جای گرد آمدن گروهی برای مشورت در امری بطور موقت یا دایم مجمع مجلس، مجموع افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم آیند
- انجمن
- دسته ای از مردم که برای رایزنی در مورد امری یا رسیدن به هدفی معین در جایی گرد آمده باشند، مجلس، جای گرد آمدن این عده، نهادی که از جمع شدن عده ای افراد با اهداف معین تشکیل می شود، گروه، فوج، مجلس عزاداری
انجمن شدن: گرد آمدن، جمع شدن در یک جا
- انجمن ((اَ جُ مَ))
- مجمع، مجلس، گروه افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم جمع شوند، خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و فقیر، اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در جهت پیشرفت و ح
- انجمن
- Association
- انجمن
- ассоциация
- انجمن
- Vereinigung
- انجمن
- асоціація
- انجمن
- stowarzyszenie
- انجمن
- associação
- انجمن
- associazione
- انجمن
- asociación
- انجمن
- association
- انجمن
- vereniging
- انجمن
- asosiasi
- انجمن
- قليلٌ
- انجمن
- אגודה
- انجمن
- সমিতি
- انجمن
- انجمن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریزه ریزه، ریزریزشده، بریده شده
ریزه ریزه، ریزه کننده
جمع نجم، ستارگان ستاره ها جمع نجم ستارگان اختران
نجم ها، ستاره ها، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، اخترها، نیّرها، جرم ها، کوکبه ها، تاراها، استاره ها، نجمه ها، کوکب ها، ستارها، قسط ها، جمع واژۀ نجم
شورای شهر
گرد هم شدن مشورت کردن