ترجمه انجان به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با انجان
اجنان
- اجنان
- آبچین پیچی، پنهان شدن، بچه انداختن، دیوانه کردن (آبچین کفن حوله)
فرهنگ لغت هوشیار
ارجان
- ارجان
- لاتینی تازی شده: چلغوزه پارسی تازی شده ارگان گونه ای از زیت ها زالزالک زیتون مرا کشی
فرهنگ لغت هوشیار
انجمن
- انجمن
- جای گرد آمدن گروهی برای مشورت در امری بطور موقت یا دایم مجمع مجلس، مجموع افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم آیند
فرهنگ لغت هوشیار