معنی انجاب - جستجوی لغت در جدول جو

انجاب(اِ)

لغت نامه دهخدا

انجاب(اَ)

لغت نامه دهخدا

انجاب

تصویری از انجاب — تصویر انجاب

فرهنگ لغت هوشیار

انجاب

تصویری از انجاب — تصویر انجاب

فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجاز — تصویر انجاز

وفا کردن به وعده، روا کردن حاجت کسی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انجام — تصویر انجام

اجرا کردن، پایان، آخر، عاقبت
جمع واژۀ نجم، ستارگان
انجام دادن: اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
انجام شدن: به پایان رسیدن، تمام شدن
انجام یافتن: پایان یافتن، به پایان رسیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انجلاب — تصویر انجلاب

کشیده شدن از جایی به جای دیگر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انیاب — تصویر انیاب

ناب ها، دندان های نیش، جمع واژۀ ناب، چهار دندان نوک تیز که دو در بالا و دو در پایین در کنار دندان های پیش جا دارد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از زنجاب — تصویر زنجاب

زنج درخت که سفت نشده باشد، هر مایعی که شبیه لعاب زنج و چسبناک باشد، در پزشکی ترشح بعضی از زخم های پوستی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از انهاب — تصویر انهاب

به غارت و یغما دادن مال، به باد دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انخاب — تصویر انخاب

فرزند دلیر آوردن، فرزند بزدل آوردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انساب — تصویر انساب

جمع نسب، پشتها، نژادها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انیاب — تصویر انیاب

جمع ناب، دندانهای نیشتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ایجاب — تصویر ایجاب

فرض کردن، لازم گردانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انقاب — تصویر انقاب

جمع نقب، سوراخ ها، جمع نقاب، روبندها دربانی گشتن و رفتن

فرهنگ لغت هوشیار

جمع نصب، سنگهائی که گرداگرد کعبه بر پا میکردند و می پرسیدند و بر آنها ذبح و قربانی میکردند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انشاب — تصویر انشاب

بند آوردن، آویزاندن آویزان کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاء — تصویر انجاء

رهانیدن رهایی دادن، آشکار کردن

فرهنگ لغت هوشیار

نام جانوری است در ترکستان که از پوست وی پوستین درست کنند، حیوان کوچکی که دم پهن دارد و غذایش گردو و فندق و بلوط است

فرهنگ لغت هوشیار

جمع ندبه، داغ ها، نشان ها، بر پوست کندگی زخم، خود به سیج افکندن، به رنج افکندن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاث — تصویر انجاث

جمع نجث، زره ها، سراها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاد — تصویر انجاد

دعوت را پذیرفتن، یاری دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاز — تصویر انجاز

روان کردن حاجت، برآوردن حاجت کسی را

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاس — تصویر انجاس

نجس کردن، پلید کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاص — تصویر انجاص

گلابی از گیاهان گلابی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاع — تصویر انجاع

شیر دادن به کودک، کار سازی پند اندرز، رهایی یافتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجال — تصویر انجال

فرزندان، نسلها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجام — تصویر انجام

انتها، آخرهرکار، اتمام کار، آخر کار، فرجام، پایان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجبا — تصویر انجبا

شنجار شنگار از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجذاب — تصویر انجذاب

کشیده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعجاب — تصویر اعجاب

جمع عجب، شگفتیها

فرهنگ لغت هوشیار

زنج درخت که هنوز سفت و منجمد نشده، ترشحات کم و بیش چسبناک و آب شکل خارج شده از زخمهای جلدی ملتهب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ارجاب — تصویر ارجاب

ترسیدن، بزرگداشتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجاح — تصویر انجاح

برآمدن حاجت، روا شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از انجام — تصویر انجام

اتمام، پایان، سرانجام، اعمال، ایفا، ختم شدن، آخر، اجرا

فرهنگ واژه فارسی سره