جدول جو
جدول جو

معنی انجاء - جستجوی لغت در جدول جو

انجاء
رهانیدن رهایی دادن، آشکار کردن
تصویری از انجاء
تصویر انجاء
فرهنگ لغت هوشیار
انجاء
((اِ))
رهانیدن، رهایی دادن، آشکار کردن
تصویری از انجاء
تصویر انجاء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجام
تصویر انجام
اتمام، پایان، سرانجام، اعمال، ایفا، ختم شدن، آخر، اجرا
فرهنگ واژه فارسی سره
اندوهگین کردن، کسی را، محزون کردن، کسی را، گلوگیری، چیرگی، اندوهگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحاء
تصویر انحاء
روش ها
فرهنگ واژه فارسی سره
جانباز، کسی که برای پول نمی جنگد، ناچار کردن کسی را به کاری، وادار ساختن کسی به انجام دادن امری، پناه دادن، کار خود را به خدا سپردن، مضطر کردن کسی را به کاری، سپردن کار را به خدای، ملجاء گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نحو، راه ها، سوی ها، روش ها، مانندها پیش آمدن، بر گردانیدن، پر خاشیدن جمع نحو. سویها گوشه ها، راهها روشها، مثلها مانندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجام
تصویر انجام
انتها، آخرهرکار، اتمام کار، آخر کار، فرجام، پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجال
تصویر انجال
فرزندان، نسلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاع
تصویر انجاع
شیر دادن به کودک، کار سازی پند اندرز، رهایی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاص
تصویر انجاص
گلابی از گیاهان گلابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
نجس کردن، پلید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاز
تصویر انجاز
روان کردن حاجت، برآوردن حاجت کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاد
تصویر انجاد
دعوت را پذیرفتن، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاح
تصویر انجاح
برآمدن حاجت، روا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاث
تصویر انجاث
جمع نجث، زره ها، سراها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاب
تصویر انجاب
گرامی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پدر (کشیش)، راهنما، آگاهاندن، دوری، جدایی، راندن، جمع نباء، خبرها، آگاهیها، داستانها، خبر دادن، آگاهانیدن آگهی دادن، آگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انداء
تصویر انداء
افزون شدن، نمنا کاندن تر گرداندن بلند آوازگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انخاء
تصویر انخاء
به خود نازیدن خود فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثاء
تصویر انثاء
ننگ داشتن، دشیاد، غیبت کردن، آک بر شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتجاء
تصویر انتجاء
راز دار گزیدن، با هم راز گفتن، چیره گشتن چون چیرگی اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتاء
تصویر انتاء
درنگ کردن، واپس ماندن، سپس ماندن، درنگیدن، شکستن بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزاء
تصویر انزاء
بر جهانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نهی، تالاب ها آبگیرها استخرها پیام رسانی، آگاهاندن، پیشنهاد کردن آگاه کردن اطلاع دادن خبر دادن، رسانیدن پیغام
فرهنگ لغت هوشیار
راس گری (راس سفر) بسیار راسی، هسته دار شدن، روا کردن نیاز، فربه گرداندن جمع نوع سقوط ستاره یکی از منازل بیست و هشت گانه و طلوع رقیب آن از مشرق. توضیح تازیان می پنداشتند که هر گاه ستاره ای از منزلی ساقط شود و ستاره دیگر در مقابل طلوع کند ناچار باران و باد و گرما و یا سرما خواهد آمد. یا علم انواء. یکی از علوم عهد جاهلیت عرب بود هوا شناسی از روی سقوط ستاره
فرهنگ لغت هوشیار
افزون کردن، گوالیدن، نمو کردن، سخن چینی، جمع نم، سخن چینان، فاش کردن سخن بطرز سخن چینی، نمو دادن، گوالانیدن، بالیدگی، سخنی را فاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقاء
تصویر انقاء
جمع نقو، بر استخوان ها، برگزیدن، پاکیزه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجام
تصویر انجام
اجرا کردن، پایان، آخر، عاقبت
جمع واژۀ نجم، ستارگان
انجام دادن: اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
انجام شدن: به پایان رسیدن، تمام شدن
انجام یافتن: پایان یافتن، به پایان رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاز
تصویر انجاز
وفا کردن به وعده، روا کردن حاجت کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاد
تصویر انجاد
نجدها، زمین های بلند، جمع واژۀ نجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاد
تصویر انجاد
یاری دادن، دعوت پذیرفتن، بلند خواندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
نجس ها، چیزهایی که پاک نیست، جمع واژۀ نجس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الجاء
تصویر الجاء
ناچار کردن، کسی را به کاری وادار ساختن، پناه دادن، کار خود را به خدا سپردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاح
تصویر انجاح
برآوردن حاجت، برآمدن حاجت، روا شدن حاجت، پیروزمند شدن
فرهنگ فارسی عمید