معنی انجاء - فرهنگ فارسی معین
معنی انجاء
انجاء((اِ))
رهانیدن، رهایی دادن، آشکار کردن
تصویر انجاء
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انجاء
انجاء
انجاء
رهانیدن. (منتهی الارب). (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی) (مصادر زوزنی). یقال:انجاه اﷲ، برهاند او را خدای.
لغت نامه دهخدا
اشجاء
اشجاء
اندوهگین کردن، کسی را، محزون کردن، کسی را، گلوگیری، چیرگی، اندوهگینی
فرهنگ لغت هوشیار
الجاء
الجاء
جانباز، کسی که برای پول نمی جنگد، ناچار کردن کسی را به کاری، وادار ساختن کسی به انجام دادن امری، پناه دادن، کار خود را به خدا سپردن، مضطر کردن کسی را به کاری، سپردن کار را به خدای، ملجاء گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
انحاء
انحاء
جمع نحو، راه ها، سوی ها، روش ها، مانندها پیش آمدن، بر گردانیدن، پر خاشیدن جمع نحو. سویها گوشه ها، راهها روشها، مثلها مانندها
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.