جدول جو
جدول جو

معنی انتهام - جستجوی لغت در جدول جو

انتهام
(اَ)
انزجار. (از تاج العروس از ذیل اقرب الموارد) ، انثداق مردم بر کسی، هجوم آوردن برای جنگیدن با او، یقال: انثدق علیه الناس. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). منثدق نعت است از آن. (از منتهی الارب) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتهاک
تصویر انتهاک
آلوده کردن ناموس کسی، دریدن پردۀ ناموس کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتهاض
تصویر انتهاض
برخاستن، به پا خاستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتهاز
تصویر انتهاز
فرصت یافتن، فرصت به دست آوردن، غنیمت شمردن فرصت، منتظر فرصت بودن
فرهنگ فارسی عمید
رفتاری عمدی که برای آزار و اذیت کسی به تلافی کار بد او انجام می شود، کینه کشیدن از کسی، کینه گرفتن، کینه توزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
در رشته کشیده شدن مروارید، منظم شدن، نظم داشتن، آراستگی، نظم و ترتیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتهاج
تصویر انتهاج
راه روشن و آشکار جستن، راه جستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتهاز
تصویر انتهاز
فرصت یافتن، غنیمت شمردن، به دست آوردن فرصت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهاج
تصویر انتهاج
راه صحیح را پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهاب
تصویر انتهاب
تاراج کردن به زور گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
کینه کشیدن از کسی، کینه توزی، سزای کار بد را دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
نظم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحام
تصویر انتحام
آهنگیدن، دل نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتجام
تصویر انتجام
به سر آمدن گذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهاس
تصویر انتهاس
گزیدن به دندان گزیدن آک شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهاض
تصویر انتهاض
بلند شدن، ایستادن، برخاستن، قیام کردن، کوچ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استهام
تصویر استهام
پشک انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
ترنجیدگی لاغری ازتپ، آلودن آزرم دیگری (آزرم حرمت) ترنجیده و لاغر ساختن تب، زشت و آلوده شدن، زشت و آلوده کردن ناموس کسی را دریدن پرده ناموس کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التهام
تصویر التهام
یکباره خوردن برگشتن رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهار
تصویر انتهار
سرزنش کردن، منع کردن، قطع نشدن خون رگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتهاء
تصویر انتهاء
((اِ تِ))
به پایان آمدن، به نهایت رسیدن، بازایستادن از کاری، آگهی رسیدن، پایان، آخر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
((اِ تِ))
کینه کشیدن، خونخواهی، کینه توزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتهاض
تصویر انتهاض
((اَ تِ))
ایستادن، برخاستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتهاج
تصویر انتهاج
راه جستن، در راه روشن رفتن، سلوک، روش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتهاز
تصویر انتهاز
((اِ تِ))
فرصت به دست آوردن، غنیمت شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتهاک
تصویر انتهاک
((اِ تِ))
ترنجیده و لاغر ساختن تب، زشت و آلوده شدن، دریدن پرده ناموس کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
((اِ تِ))
در رشته کشیدن مروارید، نظم گرفتن، ترتیب، نظم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
تلافی، کین خواهی، ریمنی، تاوان گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
Comeuppance, Retaliation, Vengeance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
возмездие , одинаковость , месть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
Strafe, (DE) Vergeltung, Rache
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
помста , подібність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
zemsta, (PL) zemsta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
报应 , 相同 , 复仇
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انتقام
تصویر انتقام
castigo, (PT) retaliação, vingança
دیکشنری فارسی به پرتغالی