جدول جو
جدول جو

معنی انتقاد - جستجوی لغت در جدول جو

انتقاد
بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری به طوری که خوبی ها و بدی هایش آشکار شود، عیب جویی، آشکار کردن عیب کسی، آشکار کردن عیب شعر، جدا کردن پول خوب از بد، نقد گرفتن پول، سره گرفتن، سره کردن
فرهنگ فارسی عمید
انتقاد
(اِ)
سره کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). سره گرفتن. (ناظم الاطباء). بیرون کردن درمهای ناسره از میان درمها. (از اقرب الموارد). بهین چیزی برگزیدن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
انتقاد
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
فرهنگ لغت هوشیار
انتقاد
((اِ تِ))
خالص کردن، جدا کردن خوب از بد، خرده گرفتن، برشمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی یا هنری
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
فرهنگ فارسی معین
انتقاد
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
انتقاد
اعتراض، ایراد، ایرادگیری، تنقید، خرده گیری، عیب جویی، نکته گیری
متضاد: تمجید
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انتقاد
نقدٌ
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به عربی
انتقاد
Criticism
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
انتقاد
critique
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به فرانسوی
انتقاد
eleştiri
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
انتقاد
تنقید
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به اردو
انتقاد
সমালোচনা
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به بنگالی
انتقاد
ukosoaji
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به سواحیلی
انتقاد
आलोचना
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به هندی
انتقاد
비판
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به کره ای
انتقاد
批判
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به ژاپنی
انتقاد
ביקורת
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به عبری
انتقاد
kritik
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
انتقاد
การวิจารณ์
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به تایلندی
انتقاد
kritiek
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به هلندی
انتقاد
crítica
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
انتقاد
critica
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
انتقاد
crítica
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به پرتغالی
انتقاد
批评
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به چینی
انتقاد
krytyka
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به لهستانی
انتقاد
критика
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به اوکراینی
انتقاد
Kritik
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به آلمانی
انتقاد
критика
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
سره سنجانه خرده گیرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
Critically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
kritisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
krytycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
批判性地
دیکشنری فارسی به چینی