- انتضال
- بیرون آوردن، برگزیدن
معنی انتضال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترابرد، جابجایی
از جائی به جائی شدن، کوچ کردن، نقل کردن
بیزاری جستن، دور گردیدن، در خواستن در خواست کردن
چکانیدن ریختن اندک
نظم را قبول کردن، مرتب شدن دارای نسل شدن
بر خود بستن، چامه دزدی بخود بستن بخویش در بستن بخود نسبت دادن، سخن دیگری بر خویشتن بستن و آن چنان باشد که کسی شعر دیگری را مکابره بگیرد و شعر خویش سازد بی تغییری و تصرفی در لفظ و معنی آن یا بتصرفی اندک، جمع انتحالات
آشکاری، گذشتن، پالودن
کشتن، مردن
دارای نسل شدن، فرزنددار شدن
جابه جا کردن چیزی یا کسی، جا به جا شدن، تغییر کردن محل کار کارمند یا کارگر، سرایت کردن، در علم جامعه شناسی منتقل شدن از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر مثلاً انتقال از فئودالیسم به سرمایه داری، در ریاضیات تبدیلی که در آن همۀ نقاط یک شکل مسطح با یک بردار تغییر مکان جا به جا می شوند، در علم اقتصاد منتقل کردن مبلغی از یک حساب به حساب دیگر، درک کردن و دریافت مطلبی، در موسیقی نوشتن یا اجرای یک قطعۀ موسیقی در مایۀ دیگر، مدلاسیون، کنایه از مرگ
سخن یا شعر کسی را به خود نسبت دادن، به خود بستن، به خود نسبت دادن، خود را به مذهبی بستن
Conveyance, Relocation, Transference, Transmittance
перевозка , перемещение , перенос , пропускание
Transport, Umsiedlung, Übertragung, Transmittanz
транспортування , переміщення , перенесення , пропускання
transport, relokacja, przeniesienie, przepuszczalność
运输 , 搬迁 , 转移 , 透射率
transporte, relocação, transferência, transmitância
trasporto, ricollocazione, trasferimento, trasmittanza
transporte, traslado, transferencia, transmitancia
transport, relocalisation, transfert, transmittance
vervoer, verplaatsing, overdracht, transmissie
การขนส่ง , การย้ายที่ตั้ง , การถ่ายโอน , การส่งผ่าน
pengangkutan, relokasi, pemindahan, transmisi
إنحصارٌ , إحتكّارٌ , إنحلالٌ
परिवहन , स्थानांतरण , संचरण
הֲעָבָרָה , הַעֲבָרָה , מִשׁרוֹקִיוּת
輸送 , 再配置 , 移転 , 透過率
운송 , 재배치 , 전이 , 투과율
taşımacılık, taşınma, aktarım, iletim
usafirishaji, uhamisho, maambukizi