جدول جو
جدول جو

معنی انبجانی - جستجوی لغت در جدول جو

انبجانی
(اَمْ بَ)
منسوب است به منبج بر غیر قیاس. (از شرح قاموس). منسوب به منبج که نام موضعی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصبهانی
تصویر اصبهانی
از مردم اصفهان
فرهنگ فارسی عمید
(اَمْ بَ)
خمیر خاسته. (آنندراج). عجین انبجان و انبخان با خاءمعجمه خمیر خاسته و لا نظیر لها سوی یوم ارونان. (از منتهی الارب). خمیر خاسته و برآمده. (ناظم الاطباء). و رجوع به انبجانی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ)
منسوب است به انجدان که گمان میکنم نوعی تخم باشد.
لغت نامه دهخدا
(اَمْ بَ نی یَ)
نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و کرک دار. (از دزی ج 1 ص 39) ، شراب کش. (از شعوری ج 1 ورق 129 ب). و رجوع به انبره شود
لغت نامه دهخدا
(اَمْ بَ نی یَ)
خبزه انبخانیه، نان ستبر یا نان همچو خانه زنبور. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَمْ بَ نی ی)
منسوب به منبج برخلاف قیاس: کساء منبجانی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). منسوب به منبج. (ناظم الاطباء). رجوع به منبج و منبجی شود
لغت نامه دهخدا
(اَمْ بَ)
ثریدانبخانی، ثرید که در آن بخار و گرمی باشد یا طعامی است که نان کاک را در روغن زیت (زیتون) بریان کنند تا بیاماسد و بر آن آب افشارند پس نرم و فروهشته گردد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ)
میرزا محمدتقی پسر میرزا محمد مسعود، از شاعران فارسی گوی هند بود. از اوست:
ای بسا سنگ که خوردیم چو مجنون بر سر
رایگان نیست که شایستۀ زنجیر شدیم.
(از تذکرۀ مرآت الخیال چ سنگی ص 257).
و رجوع به همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ)
بسیارگوی و یاوه درای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بسیارگوی. مفرط در گفتار. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انفجانی
تصویر انفجانی
یاوه داری گزافگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان جانی
تصویر جان جانی
بسیار عزیز، صمیمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیرانی
تصویر انیرانی
خارجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
متفجّرةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
Explosive, Exploding, Implosive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosif, implosif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
爆炸的 , 爆炸性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
爆発的な , 爆発性の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
взрывной , взрывчатый , имплозивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosiv, implosiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
دھماکہ خیز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
বিস্ফোরক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
kulipuka, mlipuko, milipuko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
patlayıcı, patlamalı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
폭발적인 , 폭발성의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
פיצוצי , נפיץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
wybuchowy, implozja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
विस्फोटक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
meledak, eksplosif, implosif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
ระเบิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosief, implosief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
вибуховий , імплозивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosivo, implosivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
esplosivo, implosivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosivo, implosivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی