خمیر خاسته. (آنندراج). عجین انبجان و انبخان با خاءمعجمه خمیر خاسته و لا نظیر لها سوی یوم ارونان. (از منتهی الارب). خمیر خاسته و برآمده. (ناظم الاطباء). و رجوع به انبجانی شود
خمیر خاسته. (آنندراج). عجین انبجان و انبخان با خاءمعجمه خمیر خاسته و لا نظیر لها سوی یوم ارونان. (از منتهی الارب). خمیر خاسته و برآمده. (ناظم الاطباء). و رجوع به انبجانی شود
ثریدانبخانی، ثرید که در آن بخار و گرمی باشد یا طعامی است که نان کاک را در روغن زیت (زیتون) بریان کنند تا بیاماسد و بر آن آب افشارند پس نرم و فروهشته گردد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
ثریدانبخانی، ثرید که در آن بخار و گرمی باشد یا طعامی است که نان کاک را در روغن زیت (زیتون) بریان کنند تا بیاماسد و بر آن آب افشارند پس نرم و فروهشته گردد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
میرزا محمدتقی پسر میرزا محمد مسعود، از شاعران فارسی گوی هند بود. از اوست: ای بسا سنگ که خوردیم چو مجنون بر سر رایگان نیست که شایستۀ زنجیر شدیم. (از تذکرۀ مرآت الخیال چ سنگی ص 257). و رجوع به همان کتاب شود
میرزا محمدتقی پسر میرزا محمد مسعود، از شاعران فارسی گوی هند بود. از اوست: ای بسا سنگ که خوردیم چو مجنون بر سر رایگان نیست که شایستۀ زنجیر شدیم. (از تذکرۀ مرآت الخیال چ سنگی ص 257). و رجوع به همان کتاب شود