دهی است از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر که در 33 هزارگزی باختری کلیبر و 25 هزار و پانصدگزی شوسۀ تبریز به اهر واقع است ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 272 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مردانقم و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و میوه و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر که در 33 هزارگزی باختری کلیبر و 25 هزار و پانصدگزی شوسۀ تبریز به اهر واقع است ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 272 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مردانقم و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و میوه و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ناپسند. غیرمقبول. غیرصحیح. (ناظم الاطباء) : ابوالحسن عباد این معنی و حرکت بغایت ناموجه و غیرمحمود یافت. (تاریخ قم ص 143). - عذر ناموجه، نامقبول. غیرقابل قبول. ناپذیرفتنی. - غیبت ناموجه، غیبت بدون عذر موجه
ناپسند. غیرمقبول. غیرصحیح. (ناظم الاطباء) : ابوالحسن عباد این معنی و حرکت بغایت ناموجه و غیرمحمود یافت. (تاریخ قم ص 143). - عذر ناموجه، نامقبول. غیرقابل قبول. ناپذیرفتنی. - غیبت ناموجه، غیبت بدون عذر موجه
دهی از دهستان قراتوره بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. در 30000 گزی شمال خاوری دیواندره و کنار رود خانه ول کشتی واقعاست. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است. 90 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان قراتوره بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. در 30000 گزی شمال خاوری دیواندره و کنار رود خانه ول کشتی واقعاست. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است. 90 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
شهری قدیمی است در کنار دریای مغرب درنواحی افریقیه نزدیک به تونس. (از معجم البلدان) ، فسرده شدن. (ناظم الاطباء) ، پوسیدن و خراب شدن. (از شعوری ج 1 ورق 123 ب) ، گرد کردن و فراهم آوردن. (ناظم الاطباء). گرد کردن. (از شعوری ج 1 ورق 123)
شهری قدیمی است در کنار دریای مغرب درنواحی افریقیه نزدیک به تونس. (از معجم البلدان) ، فسرده شدن. (ناظم الاطباء) ، پوسیدن و خراب شدن. (از شعوری ج 1 ورق 123 ب) ، گرد کردن و فراهم آوردن. (ناظم الاطباء). گرد کردن. (از شعوری ج 1 ورق 123)
ناشایست. ناروا. نامعقول. کار بیهوده و نامناسب. ناروا. نامشروع: و شما از حرص خوشی این حیات دنیا به ناوجه درمی آئید و بارهای گران بر خود می نهید. (کتاب المعارف)
ناشایست. ناروا. نامعقول. کار بیهوده و نامناسب. ناروا. نامشروع: و شما از حرص خوشی این حیات دنیا به ناوجه درمی آئید و بارهای گران بر خود می نهید. (کتاب المعارف)
نپذیرفتنی نا به جا نامقبول ناپذیرفتنی: (ابوالحسن عباداین معنی وحرکت بغایت ناموجه و غیر محمود یافت {مقابل موجه. یا عذر ناموجه. بهانه نادرست عذرنابجا. یاغیبت ناموجه. غیبت بدون عذرموجه
نپذیرفتنی نا به جا نامقبول ناپذیرفتنی: (ابوالحسن عباداین معنی وحرکت بغایت ناموجه و غیر محمود یافت {مقابل موجه. یا عذر ناموجه. بهانه نادرست عذرنابجا. یاغیبت ناموجه. غیبت بدون عذرموجه