جدول جو
جدول جو

معنی انادید - جستجوی لغت در جدول جو

انادید(اَ)
پراکنده بهر سوی: ذهبوا انادید، بهرسوی پراکنده رفتند، و همچنین است ذهبوا تنادید. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
انادید
به گونه رمن پراکندگان
تصویری از انادید
تصویر انادید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آناهید
تصویر آناهید
(دخترانه)
آناهیتا، الهه آب، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناشید
تصویر اناشید
اشعاری که در محافل برای یکدیگر می خواندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران، بزرگان
فرهنگ فارسی عمید
(قَ)
جمع واژۀ قندید. (اقرب الموارد). روش و راه. (منتهی الارب) (آنندراج). جاء بالامر علی قنادیده، ای وجهه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اخدود. شکافهای زمین بدرازا.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار با 171 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، در اصطلاح سیاسی، مسلکی که سعادت بشر را در نابودی حکومتها و قوانین آنها و هرج و مرج و اغتشاش را وسیلۀ پیشرفت بسوی مقصود میداند. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
مهتران. بزرگان. (غیاث اللغات). بزرگان. اشراف. شجعان. اجواد. حلماء. جمع واژۀ صندید:
کجا شدند صنادید و سرکشان قریش
ز منکران که بر ایشان بدند بس منکر.
ناصرخسرو.
هرچند صنادید قریش و کفار مکه... سلای ناقه بر پشت عزیزش می نهادند... صبر می کرد. (النقض ص 438). روزی مجلس مصطفی صلوات اﷲ علیه به صدور صحابه و صنادید عرب آراسته بود. (تاریخ بیهق ص 203). کار او در جاه و رفعت قدر بدان رسید که صنادید دیلم و مشاهیر کرد و عرب و عجم در زمرۀ حشم او جمع شدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 384). صنادید قروم و مشاهیر ملوک بعجز ازری روی برتافته. (ترجمه تاریخ یمینی ص 41). از وی رستم مرزبان را با صنادید دیلم به محاربت او فرستادند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 232 نسخۀ خطی).
بگفت ای صنادید شرع رسول
به ابلاغ تنزیل و فقه اصول.
سعدی (بوستان).
از نقش و نگار در و دیوار شکسته
آثار پدید است صنادید عجم را.
عرفی.
رجوع به صندیدشود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
جمع واژۀ فندأیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به فندأیه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ذهبوا تنادید، بهر سو پراکنده رفتند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام منزل سوم از واسط براه مکه و آن دارای چاه هاست در جانب برّ و در آن قبه هاست و آب آن شیرین باشد از آنجا به لینه روند که منزل چهارم است و بین اخادید و غضاض یک روزه مسافت است. (معجم البلدان). و مشهور خادید بدون همزه است. (مراصدالاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ناهید و ستارۀ زهره. (ناظم الاطباء). ستارۀ زهره است. ناهید هم گویند و زادروبیدخت هم گفته اند. (شعوری ج 1 ورق 103 ب). و رجوع به اناهیتا و ناهید شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
طیر ابادید، مرغان پریشان، متفرق، پراکنده
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انشوده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند. سرودها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به انشوده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از احادیث
تصویر احادیث
افسانه ها، سخنها، حدیث، روایات، آثار، اخبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغارید
تصویر اغارید
آواز و خواندن پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناجیل
تصویر اناجیل
جمع انجیل، یونانی تازی شده مژده ها مژده نامه ها جمع انجیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیش
تصویر انابیش
جمع انبوش، تره های بر کنده، درختان بر کنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیر
تصویر انابیر
پارسی تازی شده، جمع انبار، انبارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
استادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
جمع انبوب، نیچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسانید
تصویر اسانید
تزده ها نورده ها یافته ها، جمع اسناد جمع در جمع سند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاوید
تصویر اجاوید
جمع جواد، اسپان نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادید
تصویر نادید
نادیده ناپدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادید
تصویر قنادید
روش راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران و بزرگان، اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع انشوده، سرودها جمع انشوده اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند سرودها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید و ستاره زهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انائیت
تصویر انائیت
منی انانیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناشید
تصویر اناشید
جمع انشوده، اشعاری که در مدح یکدیگر خوانند، سرودها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید، زهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از از دید
تصویر از دید
به لحاظ، از حیث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
استادان
فرهنگ واژه فارسی سره