جدول جو
جدول جو

معنی انابیب - جستجوی لغت در جدول جو

انابیب
انبوب ها، فاصلۀ میان دو بند یا گره نی، جمع واژۀ انبوب
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
فرهنگ فارسی عمید
انابیب
(اَ)
جمع واژۀ انبوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انبوب شود.
- انابیب الریه، مخرجهای دم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مخارج دم و نفس از شش. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
انابیب
جمع انبوب، نیچه ها
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انانیت
تصویر انانیت
خودبینی، خودخواهی، خودپسندی، کبر، غرور، خودنمایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناشید
تصویر اناشید
اشعاری که در محافل برای یکدیگر می خواندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسابیع
تصویر اسابیع
اسبوع ها، هفته ها، جمع واژۀ اسبوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
نشانه های راه که از سنگ برپاکنند.
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
جمع واژۀ ذنابه
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جمع واژۀ طنبوب. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(ظَ)
جمع واژۀ ظنبوب، قرع ظنابیب الأمر، خوار گردانید آن را و رام کرد. یا آمادۀ جنگ گردید و درآمد در امور شداد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ناب. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ناب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انبوش. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به انبوش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام جایی است از نواحی عکبرا. (از الاوراق، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله ص 206)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انائیت
تصویر انائیت
منی انانیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشباب
تصویر انشباب
بالندگی (بلوغ) برنایش پزامیدن گوالیدن (رشد کردن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انصباب
تصویر انصباب
ریخته شدن آبگونه (مایع) فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگبین
تصویر انگبین
عسل، شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع انشوده، سرودها جمع انشوده اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند سرودها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انانیت
تصویر انانیت
منی، خودبینی خودستایی خویشن بینی کبر غرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انانیه
تصویر انانیه
منی خود بینی خودخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید و ستاره زهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناجیل
تصویر اناجیل
جمع انجیل، یونانی تازی شده مژده ها مژده نامه ها جمع انجیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انادید
تصویر انادید
به گونه رمن پراکندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اعجوبه، شگفتی زای ها داستان های شگفت جمع اعجوبه آنچه مردم را در تعجب اندازد، جمع عجیب چیزهای شگفت آور و غریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصابیع
تصویر اصابیع
جمع اصبع، انگشتان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اسبوع، هفته ها، هفت بار، روزها جمع اسبوع. هفت ها هفت هفت، هفته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسالیب
تصویر اسالیب
جمع اسلوب
فرهنگ لغت هوشیار
پدر بزرگ، لالا موء دب مربی کودک (مخصوصا مربی شاهزادگان)، وزیر بزرگ، پادشاه، اتالیق یعنی پدر خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تک ندار گروه ها، گله گله، پرستو با خوراک بالوایه دمسنجه، جمع ابال اباله اباله ابیل ابول (که هیچیک از آنها در فارسی مستعمل نیست) و گفته اند جمعی است بی مفرد. دسته های پراکنده گروه های متفرق: طیرابابیل دسته های مرغان، پرستو پرستوک خطاف چلچله بابیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنابیب
تصویر طنابیب
جمع طنبوب، استخوان های ساغ استخوان ساق، جمع طنابیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیر
تصویر انابیر
پارسی تازی شده، جمع انبار، انبارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیش
تصویر انابیش
جمع انبوش، تره های بر کنده، درختان بر کنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصاحیب
تصویر اصاحیب
جمع اصحاب، خواستاران یاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابابیل
تصویر ابابیل
پرستو، گروه ها، گله گله
فرهنگ واژه فارسی سره