جدول جو
جدول جو

معنی امیرانه - جستجوی لغت در جدول جو

امیرانه(اَ نَ/نِ)
مرکّب از: امیر عربی + انۀ فارسی، شاهانه. (ناظم الاطباء)، شاهوار. (آنندراج)،
لغت نامه دهخدا
امیرانه
پارسی است میرانه شاهوار
تصویری از امیرانه
تصویر امیرانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میرانه
تصویر میرانه
(دخترانه)
میر (ازعربی) + انه (فارسی) امیرانه، شاهانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایرانه
تصویر ایرانه
(دخترانه)
منسوب به ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از امیرزاده
تصویر امیرزاده
فرزند امیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شامیانه
تصویر شامیانه
سایه بان، چتر، سراپرده
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی خودرو از خانوادۀ خشخاش با تخمی شبیه کنجد و شاخه های بلند که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادیبانه
تصویر ادیبانه
مانند ادیبان، ادیب مانند، به روش ادبی، دارای فنون ادب، ادبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
آنچه به وسیلۀ مردم عادی استفاده می شود، غیرعلمی، عوامانه مانند عوام، به روش مردم عادی، برای مثال عامیانه چه ملامت می کنی / بخل بر خوان خداوند غنی (مولوی - ۷۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صمیمانه
تصویر صمیمانه
از روی یک رنگی و دوستی، خالصانه، دوستانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران، از روی دلیری و شجاعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهرانه
تصویر ماهرانه
با مهارت، از روی مهارت و استادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقیرانه
تصویر فقیرانه
درویشانه مانند فقیران
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
دهی است از دهستان سامنۀ شهرستان ملایر، دارای 219تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، دیم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
امیرانه. همچون میران. همچون امیران. شاهانه. بمانند میران:
پیچیده یکی لاکی میرانه به سر بر
بربسته یکی گزلک ترکانه کمر بر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش شهرستان خرم آباد با 240 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مادرانه
تصویر مادرانه
آمیخته با مهر محبت، منسوب به مادر
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته مر میران میر میران از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان بارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولا بر روی دیوارها و اماکن مخروبه میروید. برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است. جام گلش زرد رنگ و کاسه گل آن نیز برنگ جام است. بر اثر خراشی که بربرگها یا ساقه این گیاه وارد آید شیرابه نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج میشود که دارای اثر مسهلی است. انساج این گیاه شامل آلکالوئیدهایی نظیر کلیدونین وسانگینارین و کلریترین و اسید کلیدو نیک میباشند. عصاره این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز میکنند و نیز سابقا برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز میشده است مامیران کبیر مامیرون ممران عروق صفر عروق الصفر بقله الخطاطیف شجره الخطاطیف خلیدونیون خالدونیون خالیدونیون کالیدونیون عروق الصباغین حشیشه الخطاف حشیشه الصفراء عروق الزعفران قیرلانغج اوتی. یا مامیران کبیر. مامیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهرانه
تصویر ماهرانه
با زبردستی و مهارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
صمیم صمیمی: روابط صمیمانه ای با او دارد، از روی صمیمیت خالصانه: یا او صمیمانه رفتار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران همچون شجاعان: (دلیرانه میجنگند)
فرهنگ لغت هوشیار
ادبمندانه مانند ادیبان: ادیبانه سخن گفت، ادبی مربوط بادبیات: بیانات ادیبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسیرخانه
تصویر اسیرخانه
بندی خانه زندان بندگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامیانه
تصویر شامیانه
سراپرده خیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبیرانه
تصویر دبیرانه
مربوط و منسوب به دبیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امپرینه
تصویر امپرینه
فرانسوی آغشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادیبانه
تصویر ادیبانه
((اَ نِ))
مانند ادیبان، ادبی، مربوط به ادبیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صمیمانه
تصویر صمیمانه
((صَ نِ یا نَ))
صمیم، صمیمی، از روی صمیمیت، خالصانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
((نِ))
مانند عوام و مردم بی سواد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مادرانه
تصویر مادرانه
((~. ن))
مانند مادر، از روی مهر و سنجیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیرانی
تصویر انیرانی
خارجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اریبانه
تصویر اریبانه
مورب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صمیمانه
تصویر صمیمانه
پای مردانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
تودگانه
فرهنگ واژه فارسی سره