معنی امیرزاده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با امیرزاده
امیرزاده
امیرزاده
فرزند امیر. (فرهنگ فارسی معین). شاهزاده. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) : دو امیرزاده در مصر بود یکی علم آموخت و آن دگر مال اندوخت. (گلستان).
لغت نامه دهخدا
میرزاده
میرزاده
مخفف امیرزاده. رجوع به میر و میرزاد و میرزا شود
لغت نامه دهخدا
امامزاده
امامزاده
فرزند یا نوۀ یکی از امامان، کنایه از مقبرۀ فرزندان یا نوه های امامان، فرزند شخصی بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
امیر ادهم
امیر ادهم
ابن منصور بن زید بلخی. پدر ابراهیم ادهم بود: حسن کجا شد و کو بایزید بسطامی امیر ادهم و فرزند آن هنرپرور؟ ناصرخسرو. رجوع به ادهم و ابراهیم ادهم شود
لغت نامه دهخدا
امیرهنده
امیرهنده
دهی است از بخش مرکزی آستانۀ شهرستان لاهیجان با 354 تن سکنه. آب آن از کیاجوی سفیدرود و محصول آن برنج، ابریشم و کمی کنف و صیفی کاری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.