امانت، امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
امانت، امین بودن، مقابلِ خیانت، راستی و درستکاری، جمعِ امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
جمع واژۀ انسان. (از فرهنگ فارسی معین) ، شتافتن و نرم دویدن و فرودآمدن و پیوسته رفتن و دور شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شتافتن. سرازیر شدن. و پیوسته رفتن. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ انسان. (از فرهنگ فارسی معین) ، شتافتن و نرم دویدن و فرودآمدن و پیوسته رفتن و دور شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شتافتن. سرازیر شدن. و پیوسته رفتن. (از اقرب الموارد)
سرزمین مکران. مکران و نواحی آن. مکران و توابع آن: ملوک آل سلجوق به هر دو سه سال وزیری از وزراء خویش... به جانب مکرانات می فرستادند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 5). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
سرزمین مکران. مکران و نواحی آن. مکران و توابع آن: ملوک آل سلجوق به هر دو سه سال وزیری از وزراء خویش... به جانب مکرانات می فرستادند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 5). و رجوع به دو مادۀ قبل شود