جدول جو
جدول جو

معنی املاکات - جستجوی لغت در جدول جو

املاکات
(اِ)
جمع واژۀ املاک. (ناظم الاطباء). استعمالی عامیانه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
اطلاع، گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان، وزارتخانه ای برای حفظ امنیت کشور مثلاً مامورهای اطلاعات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
اصلاح، در علوم سیاسی تغییر در امور اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی کشور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالاکیت
تصویر مالاکیت
کانی سخت به رنگ سبز که در جواهرسازی و رنگ سازی کاربرد دارد، مرمر سبز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
ویرایش ها جمع اصلاح
فرهنگ لغت هوشیار
نهاده ها یله ها جمع اطلاق یا اطلاقات دیوان. مطالبات و مصادرات دیوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
آگهی ها جمع اطلاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلانات
تصویر اعلانات
جمع اعلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلامات
تصویر اعلامات
جمع اعلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلاقات
تصویر اغلاقات
جمع اغلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امدادات
تصویر امدادات
به گونه رمن نیروهای پشتیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امکانات
تصویر امکانات
جمع امکان: با جمیع امکانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمالکات
تصویر تمالکات
جمع تمالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادراکات
تصویر ادراکات
دریافت ها واباها (وابا قوت فهم)، جمع ادراک
فرهنگ لغت هوشیار
(مرمر سبز) ارژن سبز سنگ مس سنگی است نسبه سخت که ترکیب اصلیش عبارت از کربنات آبدار طبیعی مس میباشد و دارای رنگ سبزخوشرنگی است و در طبقات مختلف زمین ضمن کانیهای دیگر یافت میشود. وزن مخصوصش بین 7، 3 تا 1، 4 است و سختیش بین 5، 3 تا 4 میباشد. در سیستم رومبوادریک متبلور میشود و بلورهایش بیشتر بصورت 8 وجهی میباشند. معدن مهم این سنگ در سیبری است و از آن جهت ساختن ابزار زینتی استفاده میکنند مرمرسبز. سنگی است نسبتاً سخت که ترکیب اصلیش عبارت از کربنات آبدار طبیعی مس میباشد و دارای رنگ سبز خوشرنگی است و در طبقات مختلف زمین ضمن کانیهای دیگر یافت میشود
فرهنگ لغت هوشیار
رسانیدن (نامه یا پیام) ایصال، جمع ابلاغات، رساندن اوراق قضائی بوسیله ماء مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است. یا ابلاغ حکم. رساندن حکم دادگاه است به محکوم علیه بصورت قانونی. یا ابلاغ دادنامه. رسانیدن حکم برویت اصحاب دعوی یا قایم مقام قانونی آنان بصورت قانونی. یا ابلاغ عادی. رساندن دادنامه است باطلاع محکوم علیه بوسیله تسلیم رونوشت حکم غیابی به بستگان و خدمه یا الصاق با قامتگاه یا درج در مطبوعات. یا ابلاغ واقعی. تسلیم رونوشت حکم غیابی است بشخص محکوم علیه غایب یا قایم مقام قانونی او بطریق قانونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امکانات
تصویر امکانات
توانایی ها، داشته ها، دستمایه، ابزارها، آساینده ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
آگهی ها، داده ها، درونداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
Reformation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
Information
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
реформация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
информация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
Information
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
Reform
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
інформація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
реформа
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
informacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
reforma
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
信息
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
改革
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
informação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
reforma
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
informazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
riforma
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اطلاعات
تصویر اطلاعات
información
دیکشنری فارسی به اسپانیایی