مزاج ها، اوضاع دستگاه گوارش، وضع معده ها و روده ها، کنایه از مجموعه کیفیت های جسمی و روحی، در طب قدیم هر کدام از کیفیت های چهارگانه در بدن انسان یا مواد خوراکی که عبارت است از مثلاً سرد، گرم، خشک و تر، کنایه از سرشت ها، طبیعت ها، کنایه از حالت ها، وضعیت ها، جمع واژۀ مزاج
مزاج ها، اوضاع دستگاه گوارش، وضع معده ها و روده ها، کنایه از مجموعه کیفیت های جسمی و روحی، در طب قدیم هر کدام از کیفیت های چهارگانه در بدن انسان یا مواد خوراکی که عبارت است از مثلاً سرد، گرم، خشک و تر، کنایه از سرشت ها، طبیعت ها، کنایه از حالت ها، وضعیت ها، جمعِ واژۀ مزاج
جمع واژۀ مزاج. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آمیزشها. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). خلطها. (آنندراج) ، خونهای بهم آمیخته. (آنندراج) ، آنچه در ناف گرد آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چرکهایی که در ناف گرد آید. (از اقرب الموارد). و رجوع به مشج و مشج و مشج و مشیج شود
جَمعِ واژۀ مزاج. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آمیزشها. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). خلطها. (آنندراج) ، خونهای بهم آمیخته. (آنندراج) ، آنچه در ناف گرد آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چرکهایی که در ناف گرد آید. (از اقرب الموارد). و رجوع به مَشج و مِشج و مَشَج و مَشیج شود
بقراط و جالینوس منش را تابع مزاج قرار داده و غلبۀ یکی از اخلاط (که بزعم آنان از چهارخلط تجاوز نمیکرد) را بر سه خلط دیگر باعث اختلاف امزجه می دانسته اند و از اینرو قائل به چهار نوع مزاج بوده اند، بدینقرار: دموی، صفراوی، بلغمی و سوداوی. و برای هریک مختصاتی جسمانی و اخلاقی ذکر می کرده اند که اجمال آن این است: 1- دموی مزاج (خوش آب و رنگ و بظاهر قوی بنیه) ، خوشبین و خوشگذران، جدی و سبک مغز و سطحی است. 2- صفراوی مزاج (باریک اندام و زردفام) ، باحرارت و خشن و زودخشم و جاه طلب و ثابت قدم است. 3- بلغمی مزاج (قطور و کم بنیه) ، خوش مشرب و خونسرد و سست عنصر و کندذهن است. 4- سوداوی مزاج (سیه چهره و باریک اندام) مضطرب و ناراضی و بدبین است. تحقیقات سدۀ نوزدهم درستی تقسیم فوق را مورد تردید قرار داد. (از مبانی فلسفه تألیف علی اکبر سیاسی چ سال 1344 ص 167) ، پراکنده و درواگردیدن ابر از هوا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازشدن آسمان از ابر. (از اقرب الموارد)
بقراط و جالینوس منش را تابع مزاج قرار داده و غلبۀ یکی از اخلاط (که بزعم آنان از چهارخلط تجاوز نمیکرد) را بر سه خلط دیگر باعث اختلاف امزجه می دانسته اند و از اینرو قائل به چهار نوع مزاج بوده اند، بدینقرار: دموی، صفراوی، بلغمی و سوداوی. و برای هریک مختصاتی جسمانی و اخلاقی ذکر می کرده اند که اجمال آن این است: 1- دموی مزاج (خوش آب و رنگ و بظاهر قوی بنیه) ، خوشبین و خوشگذران، جدی و سبک مغز و سطحی است. 2- صفراوی مزاج (باریک اندام و زردفام) ، باحرارت و خشن و زودخشم و جاه طلب و ثابت قدم است. 3- بلغمی مزاج (قطور و کم بنیه) ، خوش مشرب و خونسرد و سست عنصر و کندذهن است. 4- سوداوی مزاج (سیه چهره و باریک اندام) مضطرب و ناراضی و بدبین است. تحقیقات سدۀ نوزدهم درستی تقسیم فوق را مورد تردید قرار داد. (از مبانی فلسفه تألیف علی اکبر سیاسی چ سال 1344 ص 167) ، پراکنده و درواگردیدن ابر از هوا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازشدن آسمان از ابر. (از اقرب الموارد)