جدول جو
جدول جو

معنی امرار - جستجوی لغت در جدول جو

امرار
گذرانیدن کسی از جایی یا گذراندن وقت
تصویری از امرار
تصویر امرار
فرهنگ فارسی عمید
امرار
(اِ)
گذرانیدن کسی را بر پل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گذرانیدن کسی را از جایی. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
امرار
(اَ)
جج مرّه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به مرّه شود.
لغت نامه دهخدا
امرار
(اَ)
اسم آبهایی است در بادیه. گویند از آن بنی فزاره است و گویند همان عراعر و کنیب است بجهت تلخی امرار گفته اند. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
امرار
گذرانیدن وقت، گذراندن
تصویری از امرار
تصویر امرار
فرهنگ لغت هوشیار
امرار
((اِ))
گذراندن، گذرانیدن وقت
تصویری از امرار
تصویر امرار
فرهنگ فارسی معین
امرار
اکتساب، تحصیل، کسب، گذران، وقت کشی، وقت گذرانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امصار
تصویر امصار
کم شدن شیر چون کم شدن شیر جمع مصر شهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضرار
تصویر اضرار
گزند رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
سخنی را اعتراف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرار
تصویر افرار
گریزانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرار
تصویر اغرار
جمع غر، ناآزمودگان خامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امهار
تصویر امهار
کابین کردن، مهر زن را دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امشار
تصویر امشار
شاخه برآوردن، آماسیدن، جوانه زدن، دمیدن: جون سبزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطرار
تصویر اطرار
بر آغالیدن (تحریص)، خوار کردن، ناز و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراه
تصویر امراه
مونث امرو، زن، نسا مونث امرء زن، جمع نسا نسوه نسوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراق
تصویر امراق
از نشانه گذراندن، آشکار شدن زهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراغ
تصویر امراغ
ریختن آب دهن، زشتگویی، نرم کردن خاز (خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراع
تصویر امراع
جمع مریع، چراگاه های فراخ مرغزارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرور
تصویر امرور
شوکه الجمال: شنگ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
جمع شریر، بدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسرار
تصویر اسرار
رازها، ج سر پنهان وپوشیده کردن پنهان وپوشیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازرار
تصویر ازرار
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
حرکت دادن، بیرون آوردن باد و باران از ابر، ونیز بمعنی پیشاب و شاش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرار
تصویر احرار
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثرار
تصویر اثرار
زرشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمرار
تصویر احمرار
سرخ شدن سرخینگی، سرخی، فزونی درد سرخ شدن، سرخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرار
تصویر اجرار
نیزه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اترار
تصویر اترار
نام شهری است در ترکستان زرشک از گیاهان زرشک اثرار
فرهنگ لغت هوشیار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراط
تصویر امراط
غوره افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، پاپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
آشوبگران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابرار
تصویر ابرار
بسیار فرزندی، چیرگی، نیکوکاران
فرهنگ واژه فارسی سره