جمع واژۀ مهد. (از اقرب الموارد و ذیل آن) (از منتهی الارب). جمع واژۀ مهده. (از منتهی الارب). زمینهای بلند و یا زمینهای پست وهموار و نرم. (از آنندراج). و رجوع به مهد شود
جَمعِ واژۀ مُهْد. (از اقرب الموارد و ذیل آن) (از منتهی الارب). جَمعِ واژۀ مِهَده. (از منتهی الارب). زمینهای بلند و یا زمینهای پست وهموار و نرم. (از آنندراج). و رجوع به مُهْد شود
ربودن. بشتاب کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ربودن و بردن. (از اقرب الموارد) ، انکار. (ناظم الاطباء) ، قوی گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مقدمۀ لغت سید شریف جرجانی) (ناظم الاطباء) ، در اصطلاح فلسفه، مقابل امکان و وجوب و عبارت از سلب امکان است. (ازفرهنگ علوم عقلی، تألیف دکتر سجادی)
ربودن. بشتاب کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ربودن و بردن. (از اقرب الموارد) ، انکار. (ناظم الاطباء) ، قوی گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مقدمۀ لغت سید شریف جرجانی) (ناظم الاطباء) ، در اصطلاح فلسفه، مقابل امکان و وجوب و عبارت از سلب امکان است. (ازفرهنگ علوم عقلی، تألیف دکتر سجادی)
سوخته شدن، بیتی که بعد بیتی خوانده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ابیاتی که بدانها مثل زده می شود. ج، امثولات و اماثیل. (از اقرب الموارد)
سوخته شدن، بیتی که بعد بیتی خوانده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ابیاتی که بدانها مثل زده می شود. ج، امثولات و اماثیل. (از اقرب الموارد)