جدول جو
جدول جو

معنی امتهاد - جستجوی لغت در جدول جو

امتهاد
(اِ)
کار کردن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کار و کسب کردن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجتهاد
تصویر اجتهاد
جهد کردن، کوشش کردن، کوشیدن، در فقه استنباط مسائل شرعی از قرآن، احادیث و اخبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
دراز شدن، کشیده شدن، طول کشیدن، کشیدگی، کشش، درازی، راستا
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
مهلت و فرصت دادن. (غیاث اللغات). مهلت دادن. زمان دادن.
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هادد)
از پی یکدیگر رونده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاد شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
یوم الامهاد، یکی از جنگهای عرب است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ مهد. (از اقرب الموارد و ذیل آن) (از منتهی الارب). جمع واژۀ مهده. (از منتهی الارب). زمینهای بلند و یا زمینهای پست وهموار و نرم. (از آنندراج). و رجوع به مهد شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نِ)
تجاهد. جهد کردن. (زوزنی). کوشیدن. بکوشیدن. (تاج المصادر).
لغت نامه دهخدا
تیمار داشتن.
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دراز و کشیده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه).
لغت نامه دهخدا
(اِدْ دِ)
ربودن. بشتاب کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ربودن و بردن. (از اقرب الموارد) ، انکار. (ناظم الاطباء) ، قوی گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مقدمۀ لغت سید شریف جرجانی) (ناظم الاطباء) ، در اصطلاح فلسفه، مقابل امکان و وجوب و عبارت از سلب امکان است. (ازفرهنگ علوم عقلی، تألیف دکتر سجادی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
کشیده شدن خون کسی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مانندها، داستانها. (فرهنگ فارسی معین).
- امثلۀ شرعیه، مسایل دینی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِدْ دِ)
سوخته شدن، بیتی که بعد بیتی خوانده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ابیاتی که بدانها مثل زده می شود. ج، امثولات و اماثیل. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
سبک و تنگ روی ساختن دشنه را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نام کتاب معروفی که مبتدیان در مدارس قدیم می خواندند
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بکار خدمت داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بادروزه داشتن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). بکار گرفتن کسی یا چیزی را.
لغت نامه دهخدا
تصویری از امتهان
تصویر امتهان
بخشیدن، خوار داشت، ناتوانی، پرستاکی (خدمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتهاف
تصویر اجتهاف
سخت گرفتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتراد
تصویر ابتراد
آب سرد آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتعاد
تصویر ابتعاد
دوری گزیدن دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتهاج
تصویر ابتهاج
شادی، شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتهار
تصویر ابتهار
حیلت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتهال
تصویر ابتهال
زاری، دعا و زاری، تضرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امهاد
تصویر امهاد
جمع مهد، زمین هموار زمین های بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتعاد
تصویر امتعاد
به شتاب کشیدن، ربودن، از جا کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتهال
تصویر امتهال
مهلت دادن زمان دادن، آهستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
دراز و کشیده شدن، طول مد وکشش، کشیدگی و درازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتهاد
تصویر اجتهاد
تجاهد، جهد کردن، کوشیدن، کوشش، سعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتهار
تصویر اجتهار
بی پرده دیدن دیدار یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
((اِ تِ))
کشیده شدن، کشش، درازی، طول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجتهاد
تصویر اجتهاد
((اِ تِ))
سعی کردن، کوشیدن، سعی، کوشش، استنباط مسایل شرعی از قرآن و حدیث
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امتهال
تصویر امتهال
مهلت دادن، زمان دادن، آهستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امتداد
تصویر امتداد
راستا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجتهاد
تصویر اجتهاد
کوشش، استادی
فرهنگ واژه فارسی سره
فقاهت، مجتهدی، مرجعیت، استنباط، استادی، جهد، کوشش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ادامه، درازی، دنباله، راستا، طول، کشش
فرهنگ واژه مترادف متضاد