نعمت دادن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) : برعقیلۀ گرم و امتنان بمجاسرت بایستاد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، افزونتر، گزیده تر. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). برتر، بهتر. (فرهنگ فارسی معین) ، فاضلتر. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین). ج، اماثل، به شده از بیماری، نزدیکتر به نیکویی، ماننده تر به اهل حق، داناتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - الامثل فالامثل، شریفتر پس شریفتر. رجوع به الامثل فالامثل در ردیف خود شود
نعمت دادن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) : برعقیلۀ گرم و امتنان بمجاسرت بایستاد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، افزونتر، گزیده تر. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). برتر، بهتر. (فرهنگ فارسی معین) ، فاضلتر. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین). ج، اماثل، به شده از بیماری، نزدیکتر به نیکویی، ماننده تر به اهل حق، داناتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - الامثل فالامثل، شریفتر پس شریفتر. رجوع به الامثل فالامثل در ردیف خود شود