معنی امتحان - فرهنگ فارسی عمید
معنی امتحان
- امتحان
- آزمون، آزمایش، سؤال کردن از دیگری به صورت کتبی یا شفاهی به منظور سنجش اطلاعات او، آزمایش چیزی به منظور بررسی کارایی یا تناسب آن
تصویر امتحان
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با امتحان
امتحان
- امتحان
- بیازمودن. (مصادر زوزنی) (ترجمان ترتیب عادل). آزمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آزمایش کردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا