- امتلاز(اِ)
برکشیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
معنی امتلاز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برتری داشتن، مزیت داشتن، اجازه ای که دولت برای احداث کارخانه یا استخراج معدن یا انتشار روزنامه یا برخی کارهای دیگر به کسی بدهد، پروانه، جواز، نمرۀ مسابقات
(کُ)
لغت نامه دهخدا
جدا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جدا شدن از یکدیگر. (ترجمان علامۀ جرجانی) (فرهنگ فارسی معین). جدایی و انفصال و تفریق. (ناظم الاطباء) :
در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
در آفتاب سایۀ شاه و گدا یکی است.
صائب.
در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
در آفتاب سایۀ شاه و گدا یکی است.
صائب.
(اِ)
لغت نامه دهخدا
بکیش و شریعت درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). داخل شدن در دینی. (از اقرب الموارد).
کوماج ساختن کوماج پختن کوماج یا کماج گونه ای از نان است، به دین در آمدن
