لرزیدن و شتافتن. (تاج المصادر بیهقی). این لغت در فرهنگهای معتبر دیده نشد جز اینکه ثلاثی مجرد آن یعنی ’مزع’ بمعنی شتافتن و بشتاب رفتن اشتر و آهو و اسب آمده است
لرزیدن و شتافتن. (تاج المصادر بیهقی). این لغت در فرهنگهای معتبر دیده نشد جز اینکه ثلاثی مجرد آن یعنی ’مزع’ بمعنی شتافتن و بشتاب رفتن اشتر و آهو و اسب آمده است
آمیخته شدن، آمیخته شدن چیزی با چیز دیگر، آمیختگی، در علم شیمی ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر به طوری که جسم ترکیب شده شبیه هیچ یک از اجسام تشکیل دهندۀ خود نباشد و جدا کردن جسم های آمیخته شده ممکن نباشد
آمیخته شدن، آمیخته شدن چیزی با چیز دیگر، آمیختگی، در علم شیمی ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر به طوری که جسم ترکیب شده شبیه هیچ یک از اجسام تشکیل دهندۀ خود نباشد و جدا کردن جسم های آمیخته شده ممکن نباشد