- امتخاط
- دماغ گرفتن فین کردن، بیرون کشیدن، ربودن
معنی امتخاط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ربودن
بلند شدن روز، شمشیر برکشیدن، دراز شدن
گرد آوردن ربودن
آمچ آمیزش درآمیختگی خلیس، شوریدگی، همگمی آمیخته شدن، درهم شدن
کشکیدن (کشک کشه خط)
شمشیر کشی شمشیر از نیام بر کشیدن پافشاری در گریه
شب دریوزگی شرم دریوزگی: گدایی با شرمزدگی در شب
استوار کاری کردن، به هوش کاری کردن، دور اندیشی
ستیهیدن ستیهش (لجاجت)، سوگند خوردن، ستاییدن
ارزان خری
ربط، بستن، بربستن
فراهم آمدن
فرو خوردن فرو دادن
سخت گریستن
ستمداوری
شرط بستن
پیوستگی، پیوند
درهمی، آمیزش، همامیزی
پروا، دوراندیشیدن، دوراندیشی
سربلندی، بالندگی، ناییدن
راستا
آزمون، آزمایش
فرسایش خاک، دروغگویی بی بهانه، به ستم کشتن، جوانمرگی
پیکار
نازیدن، بالیدن، فخر کردن
خرو پف کردن
منقرض شدن، ترس فوت داشتن چیزی را
شادمانی رشک بردن بارزو آمدن آرزو بردن غبطه داشتن
برچیدن، از زمین برداشتن
آشفته شدن کار، آشفتگی خرد گولی، در هم پیچیدن
پسر خواندن پسر خواندگی
برکندن دندان، برداشتن لگام
شیر مکیدن
پستان مکیدن، گونه برگشتن از ترس یا از اندوه