جدول جو
جدول جو

معنی الکیم - جستجوی لغت در جدول جو

الکیم(اَ)
کاهن بزرگ یهودیان. وی این منصب را بطور غیرقانونی بکمک آنتیوکوس اوپاتور حکمران سوریه (162- 163 میلادی) بدست آورد و در عرض سه سال حکومت فلسطین را دچار مصائبی کرد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 334 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الکی
تصویر الکی
کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الیم
تصویر الیم
دردناک، دردآورنده، بسیار دردناک
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
از یونانی اسخما، کلاه کشیشان یونانی. (دزی ج 1 ص 23)
لغت نامه دهخدا
(اِ لُ)
بمعنی آلهه و مفرد آن الوّه بمعنی ال̍ه است و در زبان کلدانی الاه بمعنی ال̍ه آمده. الهیم در نامهای خدای تعالی مفرد نیز استعمال میشود
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ)
فضای خالی در جلو عرشۀ عقبی کشتی. (دزی ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دردگین. (منتهی الارب). الم ناک. دردناک. دردآور. موجع. مانند سمیع بمعنی مسمع. (از اقرب الموارد).
- عذاب الیم، عذابی که دردرسانی آن بغایت رسیده باشد، بطریق مبالغه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
قسمی تمرین نظامی. (دزی ج 1 ص 34)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
در تداول عامه، کاری ظاهری بی آنکه حقیقتی داشته باشد. باطل. دروغ. مترادف کشکی
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نُلْ)
که از آن خون نیک زاید
لغت نامه دهخدا
(رَ دی یُلْ)
غذایی که در او خلط غیر معتدل القوام و الکیفیه پیدا شود. (غیاث اللغات) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از الیم
تصویر الیم
درد آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیم
تصویر الیم
دردناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الکی
تصویر الکی
((اَ لَ))
بیخود، بیهوده، بی جهت، دروغکی
فرهنگ فارسی معین
دردانگیز، دردناک، مولم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی جهت، بی خود، بی سبب، بیهوده، دروغکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد