معنی الیم - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با الیم
الیم
- الیم
- دردگین. (منتهی الارب). الم ناک. دردناک. دردآور. موجِع. مانند سمیع بمعنی مُسمِع. (از اقرب الموارد).
- عذاب الیم، عذابی که دردرسانی آن بغایت رسیده باشد، بطریق مبالغه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سلیم
- سلیم
- سالم، دارای قدرت داوری و تشخیص درست، نام چندتن از پادشاهان عثمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
اثیم
- اثیم
- گناهکار تبه کار بزه مند بزه کار بزه گر مذنب مجرم عاصی، دروغگوی دروغزن، لقب ابوجهل، لقب یزد گرد پسر بهرام پادشاه ساسانی (در نزد عرب) بزه گر بزهکار
فرهنگ لغت هوشیار