- الکنی
- الکن بودن لکنت داشتن کند زبانی
معنی الکنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عادت داشتن به خوردن الکل
کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد، آنچه دارای الکل باشد مثلاً نوشیدنی الکلی، آغشته به الکل مثلاً دستم الکلی شد
کند زبان، تک زبان
کسی که زبانش هنگام حرف زدن می گیرد، کندزبان
کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت