جدول جو
جدول جو

معنی الکترلیز - جستجوی لغت در جدول جو

الکترلیز(اِ لِ رُ)
عمل تجزیه با برق. عملی است که بوسیلۀ آن با عبور جریان الکتریسیته مایعات هادی مرکب را بعناصر تشکیل دهنده آن تجزیه میکنند. مایع را الکترلیت خوانند و دو جسم هادی که در داخل آن قرار دارند الکترد نامیده میشوند. الکترد مثبت را کاتد و منفی را آند گویند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل تجزیۀ مادۀ شیمیایی به وسیلۀ جریان الکتریسیته مانند تجزیه کردن آب به اکسیژن و هیدروژن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الکترولیت
تصویر الکترولیت
محلولی که جریان برق را رد کند و خود تجزیه شود، در پزشکی املاح محلولی که به منظور تامین املاح بدن بیمار استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(اِ لِ رُ)
جسمی که میتواند با عمل الکترلیز تجزیه شود. رجوع به الکترلیز شود
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
آنچه مربوط به الکتریسیته باشد: جرقۀ الکتریک.
لغت نامه دهخدا
تصویری از الکترولیز
تصویر الکترولیز
تجزیه مواد شیمیایی با برق
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی کهرب گشت جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی که بوسیله جریان برق تجزیه شود مانند محلول نمک طعام که در اثر جریان الکتریسیته به کلروسدیم تجزیه میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
برق فرانسوی کهر بابیک مربوط به الکتریسیته برقی، در فارسی بجای الکتریسیته و برق استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکترولیز
تصویر الکترولیز
((اِ لِ تِ رُ))
عمل تجزیه شیمیایی به وسیله برق، مانند، تجزیه آب در اثر جریان برق و یا تجزیه نمک طعام به کمک جریان الکتریسیته و غیره
فرهنگ فارسی معین
((اِ لِ تِ رِ زِ))
جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الکترولیت
تصویر الکترولیت
((اِ لِ تِ رُ))
جسمی که به وسیله جریان برق تجزیه شود، مانند محلول نمک طعام که در اثر جریان الکتریسته به کلرو سدیم تجزیه می گردد، برق کاف (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
برق، کهربا
فرهنگ واژه مترادف متضاد