جدول جو
جدول جو

معنی الکتریزه

الکتریزه((اِ لِ تِ رِ زِ))
جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با الکتریزه

الکتریزه

الکتریزه
فرانسوی کهرب گشت جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند
فرهنگ لغت هوشیار

الکتریکی

الکتریکی
منسوب به الکتریک مربوط به الکتریسیته. برقی: لوازم الکتریکی، مغازه و دکان فروش لوازم برقی
فرهنگ لغت هوشیار

الکتریسته

الکتریسته
شکلی از انرژی که در بعضی از ذرات اتمی ایجاد می شود و قابل تبدیل به اشکال دیگر انرژی است
فرهنگ فارسی معین