جدول جو
جدول جو

معنی الکا - جستجوی لغت در جدول جو

الکا
(دخترانه)
سرزمین، ناحیه
تصویری از الکا
تصویر الکا
فرهنگ نامهای ایرانی
الکا
ترکی پارسی پرگنه زمین بوم، ناحیه قسمتی از ایالت
تصویری از الکا
تصویر الکا
فرهنگ لغت هوشیار
الکا
ملک، زمین، مرز و بوم، کشور
تصویری از الکا
تصویر الکا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالکا
تصویر بالکا
ازملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لالکا
تصویر لالکا
کفش، پا افزار، برای مثال وآن را که بر آخور ده اسب تازی ست / در پای برادرش لالکا نیست (ناصرخسرو - ۱۱۵) کفشی که مردم روستایی به پا کنند، در علم زیست شناسی تاج خروس
فرهنگ فارسی عمید
پای افزار کفش: بل تاکف پای تو ببوسم انگار که مهر لالکاییم. (سنائی. مد. 191)، لاله گوش، تاج خروس لالک. یا لالکای خروس: تبر از بس که زد بدشمن کوس سرخ شد همچو لالکای خروس. (رودکی لغ)، تاج اکلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لالکا
تصویر لالکا
((لَ))
کفش، پای افزار، لاله گوش، تاج، تاج خروس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلکا
تصویر تلکا
(دخترانه)
در گویش مازندران گلابی وحشی جنگلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملکا
تصویر ملکا
(پسرانه)
پادشاه، نام مردی مجتهد در مسیحیت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابکا
تصویر ابکا
گریاندن گریانیدن بگریه واداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پشت دادن، پشتگرمی، اندخش، پشت دادن بر، تکیه زدن به ،متکی شدن بر، تکیه کردن بر، اعتماد کردن بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکا
تصویر اذکا
آتش افروختن، به یاد کسی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلکا
تصویر بلکا
دانا، حکیم و دانشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلکا
تصویر آلکا
(دخترانه و پسرانه)
در گویش سمنان نام امامزاده ای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیکا
تصویر الیکا
(دخترانه)
نام روستایی در مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیا
تصویر الیا
(پسرانه)
الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الوا
تصویر الوا
(دخترانه و پسرانه)
ستاره، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از النا
تصویر النا
(دخترانه)
نورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از السا
تصویر السا
(دخترانه)
نان خواه، دانه ای خوشبو که بر روی خمیر نان می پاشند و در درمان نیش عقرب مفید است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الوا
تصویر الوا
صمغی است بسیار تلخ صبر زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکه
تصویر الکه
زمین بوم، ناحیه قسمتی از ایالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکن
تصویر الکن
کند زبان، تک زبان
فرهنگ لغت هوشیار
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکد
تصویر الکد
ناکس
فرهنگ لغت هوشیار
بارگیری، آموزاندن، یاد دادن، افکندن، رسانیدن، آموختن، فرازبان دادن، در افکندن، کسی را باشتباه افکندن بیفکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الفا
تصویر الفا
به جا گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الغا
تصویر الغا
از شمار افکندن بهم زدن باطل کردن بیهوده شمردن: الغاء قرار داد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لبیب، خردمندان، پرمغزان، نوعی خوراک که عبارتست از دل و جگر قیمه کشیده و در روغن بریان کرده، حسره الملوک، قلیه پوتی
فرهنگ لغت هوشیار
ناچار کردن کسی را بکاری وادار ساختن کسی بانجام دادن امری، پناه دادن، کار خود را بخدا سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلا
تصویر اکلا
چرانیدن، بها پیش دادن، پیش خرید، کشاورز شخم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیا
تصویر الیا
یونانی پنیرک دشتی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الها
تصویر الها
مشغول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولکا
تصویر اولکا
زمین بوم، ناحیه قسمتی از ایالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلکا
تصویر پلکا
رقص بوهمی معمول در فرانسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوا
تصویر الوا
صبر زرد، صمغی بسیار تلخ
فرهنگ فارسی عمید