- الوف
- خوگیر
معنی الوف - جستجوی لغت در جدول جو
- الوف
- خوگیر، بسیار الفت گیرنده
- الوف
- الف ها، هزاران، جمع واژۀ الف
- الوف
- خوگیر، مهرجوی
- الوف ((اُ))
- جمع الف، هزاران، هزارها، هزارگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبشارکوچک
الفت گرفته، خو گرفته
آشنا، آموخته، انس گرفته و مانوس آمخته خو گران الفت گرفته مانوس انس گرفته خوگر: وزن رباعیات مالوف طباع است و متداول خاص و عام... یا وطن مالوف. محل و شهری که شخص بدان انس گرفته ودر آنجانشو ونما یافته
تو خالی
بسیار ترسان ازدل
نزدیک رسیدن و بشتافتن
تنگدل دریغا گوی
توپ و تشر
گرانبار آدمی اشتر، تیر نخورده، آله تیز پرواز
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ستاره، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
راه دور ماده شتر تندرو
جمع جلف
پر پشم تر پشمناک
آگاه تر
تلخشیر از گیاهان
سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر انجیر معابد دوازدهمین ماه سال سریانی ایلول
پیک، فرستادن، پیام پروانه، پیغام
ترکی کلان بزرگ
رند ولگرد چسبانتر
ترکی ته خوان نان ریزه ترکی بهره بخش راش
آهسته رو، گران زبان، توانا، ناتوان سست از واژه های دو پهلو
صمغی است بسیار تلخ صبر زرد
نازکتر، باریکتر، دقیقتر، پاکیزه تر، خوشتر، بهتر، نرمتر
جمع الیف، هم خویان جوران
خوگر خو گرفته یار خوگر خوگیر معتاد، دمساز دوست
بینی ها
صبر زرد، صمغی بسیار تلخ
الفت گرفته، خوگرفته، یار، دوست، همدم
لطیف تر، نرم تر، پاکیزه تر، لطیف ترین
انف ها، بینی ها، دماغها، جمع واژۀ انف