ای بارخدا. (زمخشری). ای بارخدایا. (صراح) (مجمل اللغه). ای بارخدای. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). در اصل یا اﷲ بود لفظ ’یا’ را حذف کردند ومیم مفتوح و مشدد بعوض آن در آخر افزودند. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). بارالها. بارخدایا. خدایا. - اللهم ّ اًلاّ أن ...، مگر اینکه. جز اینکه. چنانکه ملاحظه میشود لفظ ’اللهم’ زاید آمده، و در کلام عرب از اینسان بسیار است. - اللهم بیربیر. رجوع به همین ماده شود
ای بارخدا. (زمخشری). ای بارخدایا. (صراح) (مجمل اللغه). ای بارخدای. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). در اصل یا اﷲ بود لفظ ’یا’ را حذف کردند ومیم مفتوح و مشدد بعوض آن در آخر افزودند. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). بارالها. بارخدایا. خدایا. - اللهُم َّ اًلاّ أن ْ...، مگر اینکه. جز اینکه. چنانکه ملاحظه میشود لفظ ’اللهم’ زاید آمده، و در کلام عرب از اینسان بسیار است. - اللهم بیربیر. رجوع به همین ماده شود
بلاهت. حماقت. رعونت. رعنائی. حمق. تناوک. غمری. خویلگی. سرسبکی. ساده لوحی. گولی. کم خردی. نادانی. سلیم دلی: ز بهر کسان رنج بر تن نهی ز کم دانشی باشد و ابلهی. فردوسی. نبیره که جنگ آورد با نیا هم از ابلهی است و کانائیا. فردوسی. ندارم از این کار هیچ آگهی سخن هر چه گویم بود ز ابلهی. فردوسی. پر از خشم بهرام گفتش چنین شما راست آئین بتوران زمین که بی خواهش من سر اندرنهی براه، این نباشد مگر ابلهی. فردوسی. وزیر چون پادشاه را تحریض نماید در کاری که برفق... تدارک پذیرد، برهان... غباوت خویش نموده باشد و حجت ابلهی... کرده. (کلیله و دمنه)
بلاهت. حماقت. رعونت. رعنائی. حمق. تناوک. غمری. خویلگی. سرسبکی. ساده لوحی. گولی. کم خردی. نادانی. سلیم دلی: ز بهر کسان رنج بر تن نهی ز کم دانشی باشد و ابلهی. فردوسی. نبیره که جنگ آورد با نیا هم از ابلهی است و کانائیا. فردوسی. ندارم از این کار هیچ آگهی سخن هر چه گویم بود ز ابلهی. فردوسی. پر از خشم بهرام گفتش چنین شما راست آئین بتوران زمین که بی خواهش من سر اندرنهی براه، این نباشد مگر ابلهی. فردوسی. وزیر چون پادشاه را تحریض نماید در کاری که برفق... تدارک پذیرد، برهان... غباوت خویش نموده باشد و حجت ابلهی... کرده. (کلیله و دمنه)
خدایی منسوب به اله خدایی: تاء یید الهی توفیق الهی. یا حکمت الهی یا علم الهی. دانش برین خدا شناسی یزدان شناخت حکمت الهی نزد قدما یکی از شعب ما بعد الطبیعه در معرفت واجب و عقول و نفوس. (ندا) ای خدای من، خدای من، خدایا، الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است. توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود
خدایی منسوب به اله خدایی: تاء یید الهی توفیق الهی. یا حکمت الهی یا علم الهی. دانش برین خدا شناسی یزدان شناخت حکمت الهی نزد قدما یکی از شعب ما بعد الطبیعه در معرفت واجب و عقول و نفوس. (ندا) ای خدای من، خدای من، خدایا، الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است. توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود
ایزد، خدا، معبود یگانه الله اعلم: خدا داناتر است، (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است) الله اکبر: خدا بزرگ تر است، (هنگام تعجب، عصبانیت و تأیید گفته می شود)، بخشی از اذان و نماز است
ایزد، خدا، معبود یگانه اللهُ اعلم: خدا داناتر است، (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است) الله اکبر: خدا بزرگ تر است، (هنگام تعجب، عصبانیت و تأیید گفته می شود)، بخشی از اذان و نماز است