- القانت
- فرانسوی تازی شده انخوسا از گیاهان انخوسا
معنی القانت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زود یاد گیری فراگیری
جمع تلقن
پارسی تازی گشته تالگانی تایگانی منسوب به طالقان از مردن طالقان، لهجه مردم طالقان
پارسی تازی گشته تالگان تایگان نام شهری است
فرانسوی آرام آسوده فرو نشسته: چون درد یا خشم آسایش خاموشی فرو نشستگی فرانسوی آرام ده زبانزد پزشکی
به عنوان انعام
استوار گری، استواری کاری محکم کردن استوار کردن کار، استواری احکام
پیداکردن، آشکار کردن
پیاله پنگان
کشتن، خوار داشت
از پارسی، جمع ذقن، زنخ ها
یونانی تازی شده از گیاهان برناک (برناک حنا) نوشته است که این واژه در زبان مغرب الاقصی گونه ای بادام کوهی است کرکم (زعفران) برناک بستن برناک نهادن ریش آغشتن، کرکم زدن کرکمظلایی (کرکم زعفران)
جمع سقن، کمرهای باریک
گم کردن، کم دادن
ماندن، ماندگاری
خوارداشت، سبک کردن، خارسازی
دستگیری یاوری دستمردی خاقانی را به دستمردی از خاک به آدمی تو کردی (تحفه العراقین خاقانی) یاری کردن یاری دادن کمک کردن، یاری مدد کمک، جمع اعانات. یا اعانه باثم (اعانت باثم) کسی را در گناه کردن یار شدن، یا جمع کردن اعانه. گرد آوردن وجه نقد از مردم برای کمک بکسی که محتاج است
دیر ایستادن در نماز دراز نمازی نفرین بر دشمن دراز کردن جنگ
ایستادن، برپاداشتن اقامه
بهم زدن فسخ کردن بیع بر هم زدن معامه، بخشیدن، گذشت
رنگها
فرانسوی گهر کیا (عنصر)
فرانسوی برازنده
آبستن کردن باردار کردن گشن دادن آبستن کردن گشن دادن باردار کردن بارور ساختن
جمع لقب
جمع لبن، شیری ها: آن چه از شیر ساخته و پدید آید
سخن رساندن، نامه رساندن
جمع لحن، آواهای خوش، آوازها، آهنگها، آوازهای خوش، نغمه های دلکش
نرماندن نرمگردانیدن
جمع الیه، دنبه ها
راستی، ضد خیانت
جمع وقت، زمانها
بیقین دانستن