جدول جو
جدول جو

معنی الص - جستجوی لغت در جدول جو

الص
(اَ لَص ص)
ناگشاده دندان. (مصادر زوزنی) (مهذب الاسماء). ناگشاده دندان و آنکه هر دو دوش وی نزدیک باشد بگوش. (تاج المصادر بیهقی). مرد دندان و سردوشها بهم نزدیک. (منتهی الارب) (آنندراج). دوشها بهم آمده، چنانکه نزدیک باشد که بگوش رسد. (مهذب الاسماء). آنکه دوشهای او بهم آید چنانکه نزدیک باشد که بگوش وی رسد. و نیز کسی که دندانهای او بهم نزدیک باشند، ج، لص ّ و تأنیث آن لصّا. (از اقرب الموارد).
- الص ﱡ الالیتین، زنگی (حبشی) را گویند بجهت چسبیدگی سرین او. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
الص
باریکشانه چسبیده دندان
تصویری از الص
تصویر الص
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خالص
تصویر خالص
ناب، سره، پاک، بی آلایش، بدون ظرف مثلاً وزن خالص
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
بلندبرآینده. (منتهی الارب) : ماء قالص، آب بلندبرآینده. (منتهی الارب) (آنندراج) ، برهم جسته، کم شده. (منتهی الارب) : ظل قالص، سایۀ کم شده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
استرآبادی. نام وی نجیباست و از شعراء میباشد. در فهرست لطائف الخیال از این شاعر که تخلص خالص داشته نام برده شده است. (از فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 پاورقی ص 482)
مکی. محمدحسین مکی، مکنی به ابن عنقا صاحب کتاب ’الواح فی مستقرالارواح’ میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 2017)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام ناحیۀ عظیمی است در مشرق بغداد تا سور آن. (از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 390). حمداﷲ مستوفی گوید: خالص ولایتی بوده که حالا خراب است بر آب نهروان اما مرتفع تمام است و سی پاره دیه بود حقوق دیوانش هفت تومان و سه هزار دینار است. (از نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 41). صاحب آنندراج می آورد: نهری است شرقی بغداد، بر آن نهر شهری است کلان خالص نام
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ساده. بی آمیغ. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ناب. صرف. بحت. محض. صافی. بی غش. سارا:
دلت همانازنگار معصیت دارد
به آب توبه خالص بشویش از عصیان.
خسروانی.
گنه ناب را ز نامۀ خویش
پاک بستر به دین خالص و ناب.
ناصرخسرو.
ای کریمی که خوی و عادت تو
خالص برّ و محض احسان است.
مسعودسعد.
دعای خالص من پس رو مراد تو باد
که به ز یاد توام نیست پیشوای دعا.
خاقانی.
اگر مشک خالص تو داری مگوی
که گرهست خود فاش گردد به کوی.
سعدی (بوستان).
شرز. صراح. صریح. صمادح. صمیم. طازج. طلق. قراح. قریح. مصاص. مصامص. ناصع، ویژه. (صحاح الفرس). لب ّ. مح ّ. قح ّ. (دهار). منه: ’عربی قح’، وزن ظرف افکنده: این جنس خالص پنج من است، یعنی بدون ظرف پنج من است، پاکیزه. منه: لبن خالص. (دستورالاخوان). ماء خالص، آب پاک و زلال، سپید از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، تنها. فقط. یگانه. منه: قوله تعالی: و قالوا ما فی بطون هذه الانعام خالصه لذکورنا. (قرآن 139/6). خالصاً لوجه اﷲ، تنها برای خدا، رهائی یابنده، بیغش. تمام عیار. منه: درم خالص، درم تمام عیار
لغت نامه دهخدا
تصویری از قالص
تصویر قالص
آبفشان، سایه کم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الصق
تصویر الصق
چسبان تر دوسانتر چسبنده تر چسبان تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالص
تصویر خالص
ساده، ناب، صافی، بی غش، بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالص
تصویر خالص
((لِ))
بی آمیغ، بی آلایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خالص
تصویر خالص
سره، ناب، زدوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خالص
تصویر خالص
نقيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خالص
تصویر خالص
Pure, Unadulterated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خالص
تصویر خالص
pur, non adulteré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خالص
تصویر خالص
puro, non adulterato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خالص
تصویر خالص
safi, isiyochanganywa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خالص
تصویر خالص
чистый , неразбавленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خالص
تصویر خالص
rein, unverdorben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خالص
تصویر خالص
чистий , незабруднений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خالص
تصویر خالص
czysty, nieskażony
دیکشنری فارسی به لهستانی
خالص
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خالص
تصویر خالص
خالص
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خالص
تصویر خالص
বিশুদ্ধ , বিশুদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خالص
تصویر خالص
puro, no adulterado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خالص
تصویر خالص
순수한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خالص
تصویر خالص
純粋な , 未加工の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خالص
تصویر خالص
טהור , טהור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خالص
تصویر خالص
纯净的 , 未掺杂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خالص
تصویر خالص
murni
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خالص
تصویر خالص
บริสุทธิ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خالص
تصویر خالص
puur, onvervalst
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خالص
تصویر خالص
puro, não adulterado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خالص
تصویر خالص
शुद्ध , अप्राकृतिक
دیکشنری فارسی به هندی