لازم کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل) (آنندراج). واجب و لازم گردانیدن. (منتهی الارب). لازم گردانیدن بر خود یا بر غیر. (غیاث اللغات). اثبات و ادامۀ چیزی. (از اقرب الموارد) : هم رقعه دوختن به و الزام کنج صبر کز بهر جامه رقعه بر خواجگان نبشت. سعدی (گلستان).
لازم کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل) (آنندراج). واجب و لازم گردانیدن. (منتهی الارب). لازم گردانیدن بر خود یا بر غیر. (غیاث اللغات). اثبات و ادامۀ چیزی. (از اقرب الموارد) : هم رقعه دوختن به و الزام کنج صبر کز بهر جامه رقعه بر خواجگان نبشت. سعدی (گلستان).
یکی از شاعران عثمانی و از مردم استانبول بود. وی یکی ازمشایخ طریقت نقشبندی و مرید حکیم چلبی افندی از خلفای امیر بخاری بود. اشعاری درویشانه و صوفیانه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بهمین کتاب شود
یکی از شاعران عثمانی و از مردم استانبول بود. وی یکی ازمشایخ طریقت نقشبندی و مرید حکیم چلبی افندی از خلفای امیر بخاری بود. اشعاری درویشانه و صوفیانه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بهمین کتاب شود
منسوب به التزام. رجوع به التزام شود، پیوسته باریدن باران و بر جای بودن آن. (منتهی الارب). ایستادن ابر و دایم باریدن باران و بر جای بودن آن. (آنندراج) ، سرکش گردیدن شتر و ناقه. (منتهی الارب) (آنندراج). سرکش شدن شتر. (از اقرب الموارد) ، فروخوابیدن ناقه بی علتی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مانده شدن مطیه و آهسته رفتن او. (منتهی الارب) (آنندراج). ماندن و ناتوان شدن چارپا و آهسته رفتن آن. (از اقرب الموارد) ، ریش کردن پالان پشت ستور را. (منتهی الارب) (آنندراج). زخمی کردن بار پشت ستور را. (از اقرب الموارد) ، جای نرفتن شتر و جز آن. (منتهی الارب). از جای نرفتن شتر و جز آن. (آنندراج). بر جای ماندن و حرکت نکردن شتر. (از اقرب الموارد)
منسوب به التزام. رجوع به التزام شود، پیوسته باریدن باران و بر جای بودن آن. (منتهی الارب). ایستادن ابر و دایم باریدن باران و بر جای بودن آن. (آنندراج) ، سرکش گردیدن شتر و ناقه. (منتهی الارب) (آنندراج). سرکش شدن شتر. (از اقرب الموارد) ، فروخوابیدن ناقه بی علتی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مانده شدن مطیه و آهسته رفتن او. (منتهی الارب) (آنندراج). ماندن و ناتوان شدن چارپا و آهسته رفتن آن. (از اقرب الموارد) ، ریش کردن پالان پشت ستور را. (منتهی الارب) (آنندراج). زخمی کردن بار پشت ستور را. (از اقرب الموارد) ، جای نرفتن شتر و جز آن. (منتهی الارب). از جای نرفتن شتر و جز آن. (آنندراج). بر جای ماندن و حرکت نکردن شتر. (از اقرب الموارد)
شایدی بایسته ای منسوب به التزام. یا مضارع التزامی. یا وجه التزامی. آنست که کار را بطریق شک و دو دلی و آرزو و خواهش و مانند آن بیان کند و چون پیرو جمله دیگر است آنرا (وجه مطیعی) نیز گویند: میخواهم بروم شاید بنویسم گمان میکنم برادرم رفته باشد
شایدی بایسته ای منسوب به التزام. یا مضارع التزامی. یا وجه التزامی. آنست که کار را بطریق شک و دو دلی و آرزو و خواهش و مانند آن بیان کند و چون پیرو جمله دیگر است آنرا (وجه مطیعی) نیز گویند: میخواهم بروم شاید بنویسم گمان میکنم برادرم رفته باشد