- الحاقی
- پیوسته بر افزوده ایوجیک منسوب به الحاق یا شعر (عبارت) الحاقی. شعری (عبارتی) که بعدها دیگران بمنظومه (یا نوشته منثور) شاعری (یا نویسنده ای) افزایند
معنی الحاقی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوست
پیوستگی
رسیدن و پیوستن به کسی، به هم رسانیدن و پیوند دادن، پیوستگی
ناگهانی، غیرمترقب
رومی کچله از داروها
خویی رفتاری
نام گروهی است که گویند زمانه هرگز از پیامبری تهی نباشد تا رستخیز دراسلام بااین بر نام دو گروه پدید آمده اند گروهی از شاخه کیسانیه که از پیروان اسحق بن عمرو می باشند و گروه دیگر از غلاه شیعه (گزافگویان) که از پیروان اسحق بن حارث می باشند و در باور آنان پیامبری (نبوت) و پیشوایی (امامت) هردو یکی است (فضل بن شادان نیشابوری)
روشن گشسبی بینشور منسوب به اشراق مربوط به اشراق: حکمای اشراقی، جمع اشراقیون اشراقیین
بختمندانه، گذرانه، ناگهانی، خودبخود، گذری، پیش آمدی، خودبخودی
سودار
پیوستن به کسی
واجب و لازم
بویه فروش، کشتیبان
جمع الحاق
خلاصه
سخن چینی نمامی
ملحق شدن، به کسی پیوستن
شبیه الماس، تراشیده شده مانند الماس
کلمه ای که در اختصار کلام گفته یا نوشته می شود مانند بالجمله، القصه، باری و خلاصه
کسی که از لشکریان نیست، آزاد از سپاهی گری
اجباری
Elitist
Binding, Compulsory, Mandatory, Obligatory
Ethical, Moral
Fortuitous, Incidental, Serendipitous
случайный
этический , моральный
элитистский
обязательный
ethisch, moralisch