جدول جو
جدول جو

معنی الحاقات - جستجوی لغت در جدول جو

الحاقات(اِ)
جمع واژۀ الحاق. رجوع به الحاق شود.
لغت نامه دهخدا
الحاقات
جمع الحاق
تصویری از الحاقات
تصویر الحاقات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملاقات
تصویر ملاقات
با کسی رو به رو شدن و یکدیگر را دیدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِتْ تِ)
جمع واژۀ اتفاق
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ الزام یا الزامه. چیرگیها در سخن و متعهد کردن. رجوع به الزام و فرهنگ ناظم الاطباء شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ الّتی. رجوع به الّتی و اللاتی و اقرب الموارد ذیل ’لتی’ شود
لغت نامه دهخدا
(اَلْ)
کوهی است بر مغرب رود نیل. در حدود العالم (چ دانشگاه ص 36) آمده: و دیگر کوهی است بر مغرب رود نیل هم چنین از اول حد نوبه برگیرد راست و بشمال فرودآید تا بحدود فیوم به ابریق رسد آنگه شاخی از سوی مغرب بازکشد خرد، آنگه ببرد، و اندرین کوه معدن بیجاده است و معدن زمرد و زبرجد، و برین کوه خرانند وحشی، ملمع، سیاه، زرد، و اگر ایشان را از آن هوا بیرون آری بمیرند، و این کوه را کوه الواحات خوانند - انتهی. و رجوع به همین کتاب ص 51 و 56 و 177 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ الهام. رجوع به الهام شود
لغت نامه دهخدا
(اَلْ)
جمع واژۀ الیانه. (اقرب الموارد). رجوع به الیانه و الیان شود
لغت نامه دهخدا
مساکن و اطراف ترکان، (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام آبی جعفر بن کلاب را. (مراصد الاطلاع). و در منتهی الارب ابرقان آمده است و ظاهراً غلط است چه یاقوت ضبط آنرا ’بالفتح ثم السکون و را و الف و قاف و الف و تاء مثناه’ تصریح کرده است
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
جمع واژۀ اصحاح. رجوع به اصحاح شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اشراق. ذوقها. کشفها. تابشهای انوار عقلی. و رجوع به اشراق شود
لغت نامه دهخدا
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن
فرهنگ لغت هوشیار
پیوسته بر افزوده ایوجیک منسوب به الحاق یا شعر (عبارت) الحاقی. شعری (عبارتی) که بعدها دیگران بمنظومه (یا نوشته منثور) شاعری (یا نویسنده ای) افزایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاحقات
تصویر تلاحقات
جمع تلاحق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایماقات
تصویر ایماقات
جمع ایماق قبایل طوایف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفاقات
تصویر انفاقات
جمع انفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحادات
تصویر الحادات
جمع الحاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاحات
تصویر الحاحات
جمع الحاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتفاقات
تصویر اتفاقات
پیشامدها رخدادها، جمع اتفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجحافات
تصویر اجحافات
جمع اجحاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفاقات
تصویر ارفاقات
جمع ارفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشفاقات
تصویر اشفاقات
جمع اشفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشراقات
تصویر اشراقات
جمع اشراق
فرهنگ لغت هوشیار
نهاده ها یله ها جمع اطلاق یا اطلاقات دیوان. مطالبات و مصادرات دیوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلاقات
تصویر اغلاقات
جمع اغلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراقات
تصویر اغراقات
جمع اغراق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الزامات
تصویر الزامات
جمع الزام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهامات
تصویر الهامات
جمع الهام
فرهنگ لغت هوشیار
روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را، روبارویی دیدار، دیدن و دیدار و مقابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتفاقات
تصویر اتفاقات
رویدادها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ملحقات
تصویر ملحقات
پیوست ها
فرهنگ واژه فارسی سره
پیوست، متمم، منضمات
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عجائب های بسیار بیند.
با مادر و پدر احسان نماید .
فرهنگ جامع تعبیر خواب