کوهی است بر مغرب رود نیل. در حدود العالم (چ دانشگاه ص 36) آمده: و دیگر کوهی است بر مغرب رود نیل هم چنین از اول حد نوبه برگیرد راست و بشمال فرودآید تا بحدود فیوم به ابریق رسد آنگه شاخی از سوی مغرب بازکشد خرد، آنگه ببرد، و اندرین کوه معدن بیجاده است و معدن زمرد و زبرجد، و برین کوه خرانند وحشی، ملمع، سیاه، زرد، و اگر ایشان را از آن هوا بیرون آری بمیرند، و این کوه را کوه الواحات خوانند - انتهی. و رجوع به همین کتاب ص 51 و 56 و 177 شود
کوهی است بر مغرب رود نیل. در حدود العالم (چ دانشگاه ص 36) آمده: و دیگر کوهی است بر مغرب رود نیل هم چنین از اول حد نوبه برگیرد راست و بشمال فرودآید تا بحدود فیوم به ابریق رسد آنگه شاخی از سوی مغرب بازکشد خرد، آنگه ببرد، و اندرین کوه معدن بیجاده است و معدن زمرد و زبرجد، و برین کوه خرانند وحشی، ملمع، سیاه، زرد، و اگر ایشان را از آن هوا بیرون آری بمیرند، و این کوه را کوه الواحات خوانند - انتهی. و رجوع به همین کتاب ص 51 و 56 و 177 شود
نام آبی جعفر بن کلاب را. (مراصد الاطلاع). و در منتهی الارب ابرقان آمده است و ظاهراً غلط است چه یاقوت ضبط آنرا ’بالفتح ثم السکون و را و الف و قاف و الف و تاء مثناه’ تصریح کرده است
نام آبی جعفر بن کلاب را. (مراصد الاطلاع). و در منتهی الارب ابرقان آمده است و ظاهراً غلط است چه یاقوت ضبط آنرا ’بالفتح ثم السکون و را و الف و قاف و الف و تاء مثناه’ تصریح کرده است
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن