- الحاقات
- جمع الحاق
معنی الحاقات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع الحاد
جمع الحاح
پیشامدها رخدادها، جمع اتفاق
جمع اجحاف
جمع ارفاق
جمع اشفاق
جمع اشراق
رویدادها
نهاده ها یله ها جمع اطلاق یا اطلاقات دیوان. مطالبات و مصادرات دیوانی
جمع اغلاق
جمع اغراق
جمع الزام
جمع الهام
جمع انفاق
جمع ایماق قبایل طوایف
جمع تلاحق
پیوست ها
پیوسته بر افزوده ایوجیک منسوب به الحاق یا شعر (عبارت) الحاقی. شعری (عبارتی) که بعدها دیگران بمنظومه (یا نوشته منثور) شاعری (یا نویسنده ای) افزایند
با کسی رو به رو شدن و یکدیگر را دیدن
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن
روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را، روبارویی دیدار، دیدن و دیدار و مقابله
ضمیمه ها، آنچه پس از اتمام شدن بر کتاب بیافزایند
پیوست
پیوستگی
رسیدن و پیوستن به کسی، به هم رسانیدن و پیوند دادن، پیوستگی