- التذاع
- سوزش زخم، درد کردن
معنی التذاع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چادرسرکردن، گیاهناکی زمین، دگرگون شدن رنگ، درپیچیدن
مزه یافتن، خوشگواری خوشی بردن لذت بردن بامزه یافتن، خوشگواری لذت، جمع التذاذات
سوزش دل، آرزومندی
لذت بردن، لذت یافتن، خوشمزه یافتن چیزی
درخشیدن برق، روشن شدن، پریدن رنگ، ربودن چیزی
خریدن، خریداری
به گلو فروبردن اباریدن فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن، بلعیدن
خواروکهنه کردن چیزی
چیز نو آوردن
گرد آمدن، تجمع
نا سازگاری میان دو چیز ناسازی
چوب از درخت بریدن، چوب بری
شادمانی کردن شادمانی شادمانیدن
بریدن و شکستن
بسوی خود کشیدن
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
فروتنی سر فرود آوردن
جداکردن به نیرو گرفتن
شکافتن، بریدن، آفریدن
فریفتن ترفند زدن
پرهیز کردن
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
بهاران بودن جائی
هراسیدن ترسیدن
پاکداشت
خاستن، برخاستن، بلند شدن، بالا آمدن، بلندی گرفتن
شیر خوردن کودک
چسبیدن، آسیدن
آلوده شدن، برگردیدن
برانگیختگی، تاسه مندی، لاغری، دگر رنگی
گوش داشتن، شنیدن آواز