جدول جو
جدول جو

معنی التحاد - جستجوی لغت در جدول جو

التحاد
کافر شدن، بی دین شدن
تصویری از التحاد
تصویر التحاد
فرهنگ لغت هوشیار
التحاد
((اِ تِ))
از دین برگشتن، ملحد شدن
تصویری از التحاد
تصویر التحاد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از التحام
تصویر التحام
جوش خوردن زخم، پیوسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاق
تصویر التحاق
پیوستن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
پوشه نهادن خود ردپوشیدن دواجیدن (دواج لحاف: گویش تبری) دواج بر خود پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاس
تصویر التحاس
هده یافت (هده) هده خود گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاج
تصویر التحاج
گراییدن، ناگزیر گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاب
تصویر التحاب
درنوردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاء
تصویر التحاء
پوست بازکردن، ریش درآوردن ریش بر آوردن لحیه پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التحاق
تصویر التحاق
ملحق شدن، به کسی پیوستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التحام
تصویر التحام
جوش خوردن و پیوستن دو چیز به هم، جوش خوردن و به هم آمدن زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التحام
تصویر التحام
((اِ تِ))
به هم پیوستن، به هم چسبیدن، جوش خوردن (زخم یا چیز دیگر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التحاق
تصویر التحاق
((اِ تِ))
در رسیدن، پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التحاء
تصویر التحاء
((اِ تِ))
ریش برآوردن، لحیه پیدا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
همبستگی، یک پارچگی، هماهنگی، یگانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از التحا
تصویر التحا
ریش بر آوردن لحیه پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
خصومت، از دین برگشتن، کفر، بی دینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، کفر و بی دینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی کردن، یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی، در ریاضیات تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
((اِ تِّ))
یکی شدن، یگانگی کردن، سازگاری، توافق، اجتماع، وحدت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الحاد
تصویر الحاد
((اِ))
از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، بی دینی، کفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Alliance, Unification, Union, Unity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
союз , объединение , единство
دیکشنری فارسی به روسی
Allianz, Vereinigung, Einheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
союз , об'єднання , єдність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
sojusz, unifikacja, związek, jedność
دیکشنری فارسی به لهستانی
联盟 , 统一 , 团结
دیکشنری فارسی به چینی
aliança, unificação, união, unidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
alleanza, unificazione, unione, unità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
alianza, unificación, unión, unidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
alliance, unification, union, unité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
alliantie, vereniging, unie, eenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
พันธมิตร , การรวมตัว , สหภาพ , ความสามัคคี
دیکشنری فارسی به تایلندی
aliansi, penyatuan, persatuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی