- التحاد
- کافر شدن، بی دین شدن
معنی التحاد - جستجوی لغت در جدول جو
- التحاد ((اِ تِ))
- از دین برگشتن، ملحد شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوش خوردن زخم، پیوسته شدن
پیوستن به کسی
پوشه نهادن خود ردپوشیدن دواجیدن (دواج لحاف: گویش تبری) دواج بر خود پیچیدن
هده یافت (هده) هده خود گرفتن
گراییدن، ناگزیر گرداندن
درنوردیدن
پوست بازکردن، ریش درآوردن ریش بر آوردن لحیه پیدا کردن
ملحق شدن، به کسی پیوستن
جوش خوردن و پیوستن دو چیز به هم، جوش خوردن و به هم آمدن زخم
یکی شدن، یگانگی
همبستگی، یک پارچگی، هماهنگی، یگانگی
ریش بر آوردن لحیه پیدا کردن
خصومت، از دین برگشتن، کفر، بی دینی
از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، کفر و بی دینی
یکی شدن، یگانگی کردن، یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی، در ریاضیات تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند
Alliance, Unification, Union, Unity
союз , объединение , единство
Allianz, Vereinigung, Einheit
союз , об'єднання , єдність
sojusz, unifikacja, związek, jedność
联盟 , 统一 , 团结
aliança, unificação, união, unidade
alleanza, unificazione, unione, unità
alianza, unificación, unión, unidad
alliance, unification, union, unité
alliantie, vereniging, unie, eenheid
พันธมิตร , การรวมตัว , สหภาพ , ความสามัคคี
aliansi, penyatuan, persatuan